ریچارد ورنر، محقق مسائل اقتصاد بین الملل، در مقاله ای تحلیل کرده است که تحریم های غرب علیه روسیه که به بهانه مداخله در امور داخلی اوکراین اعمال شده نه تنها نتایجی مطلوب برای غرب به همراه نداشته، بلکه موجب شده است تا روسیه در آینده ای نه چندان دور تبدیل به یکی از معجزه های اقتصادی قرن حاضر شود. در زیر چکیده ای از متن مقاله ریچارد ورنر را می خوانیم.
ولادیمر پوتین با اقدامات اخیر خود درموضوع سوریه با یک تیر دو نشان زده است: هم پرزیدنت ”اسد“ را در کاخ کرملین به حضور پذیرفته؛ و هم همزمان، گردهمائی چهار جانبه ای (مرکب از ایالات متحده، روسیه، عربستان سعودی، ترکیه) را درباره «پویش سیاسی» محتمل به دنبال ضربات نظامی، سازمان داده، و به نظر می رسد که فرانسه باز از بازی عقب افتاده باشد.
در روزهای گذشته همزمان با تصمیم روسیه به بمباران داعش در سوریه نه تنها در غرب بلکه در محافل ایرانی، پرسش های متعددی در رابطه با انگیزه ها و نتایج مداخله نظامی روسیه جریان دارد. در مطالعه صحنه موازنه های نظامی و سیاسی سوریه تنها کمی بی احتیاطی لازم است تا هر کسی را به این نتیجه برساند که مداخله نظامی روسیه، موازنه قدرت را به سود رژیم اسد و یا بطور خاص، روسیه تغییر داده است
ابتکار عمل ولادیمیر پوتین در رابطه با منطقه خاورمیانه در چه چیزی خلاصه می شود؟ در دوره «تغییر دولت» در امریکا، دیپلماسی روسیه به چه امکاناتی دست می یابد؟ چرا سال های 2016 – 2015 میلادی، - مناسب ترین زمان برای حل و فصل اوضاع در سوریه است؟ آیا احتمال دارد گره مشکلات خاورمیانه که در دوره استعمار زدایی در سال های 1962 – 1945 میلادی، پیچیده تر شد، باز شود؟
اقدام
غیرمنتظره نظامی روسیه در سوریه که معادلات را به طور نسبی تغییر داده،
ویژگیهای جدیدِ قابلتأملی دارد. صرفهنظر از موفقیت یا عدم موفقیت نهایی
این اقدام، نفسِ انجام آن، سیاست خارجی روسیه را از وضعیت غالباً منفعل در
خاورمیانه به وضعیت «مبتکر» (هرچند نسبی) ارتقاء داده و مدعای
«فعالمایشاء» بودن غرب در این منطقه را به چالش کشیده است. هم از این رو،
هنری کسینجر این تحول را جدیدترین نشانه از کمرنگ شدن نقش آمریکا در
خاورمیانه دانست.[1]
اندیشکده بروکینگز در یادداشتی به قلم سرگی آلکساشنکو، عضو ارشد اقتصاد و توسعه جهانی این مؤسسه آمریکایی و معاون اسبق سرپرست بانک مرکزی روسیه، و رئیس اسبق شعبه روسی شرکت خدمات مالی مریل لینچ به جنگ داخلی چهارساله سوریه و سه بازیگر اصلی خارجی این بحران، یعنی آمریکا، روسیه و ایران پرداخته و با بررسی احتمال اتحاد میان این کشورها در خصوص سوریه به این مشاهده مهم میرسد
ورود روسیه به عرصه سوریه تحولی در دینامیک پیچیده سوریه و خاورمیانه است. این تغییر ضرورتا مبتنی بر رویارویی روسها با گروه تروریستی داعش نیست؛ هر چند که این مسئله شعار روسیه است، بلکه این تغییر بر اساس عواقب و پیامدهای احتمالی مسیر روسیه در این کشور بر منطقه و اسرائیل است.
اوباما با زیر پا گذاشتن وعده های پیش از انتخاباتی خود، به طور رسمی اعلام کرده که در خصوص مسئله خروج قوای آمریکا از افغانستان تجدید نظر کرده است. دلایل اصلی در اتخاذ چنین قراری، ضعیف بودن ارتش افغانستان و خطرات موجود برای امنیت ملی آمریکا اعلام شده است. در حقیقت، به نظر می رسد که در اتخاذ این قرار واشنگتن عوامل دیگری دخیل بوده اند که به طور مستقیم با اقدامات روسیه در سوریه مرتبط اند.
اندیشکده امریکن انترپرایز در مقالهای به قلم مارک تیِسن مینویسد: دونالد ترامپ میگوید «بگذارید [روسیه] شر داعش را کم کند. چرا باید اهمیتی بدهیم؟» سؤال خوبی است. اینکه به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اجازه دهیم در سوریه به نفع ما بجنگد چه ضرری دارد؟» پاسخ این است: ضررهای زیادی دارد.
با حضور روسیه در سوریه ساختار ژئوپلیتیکی منطقه که چهار دهه قدمت دارد، در حال فروپاشی است. از این رو، آمریکا باید راهبرد جدیدی در این باره اتخاذ کند و اولویت های خود را نیز تغییر دهد.
بحث ها در این باره که آیا طرح جامع اقدام مشترک با ایران در ارتباط با برنامه هسته ای اش سبب ایجاد ثبات در چارچوب راهبردی منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) شده است یا خیر،
ولادیمیر پوتین موجب شد تشکیلات سیاست خارجه آمریکا دچار غشوضعف شود. یک ستوننویس "قاطعیتی" را که موجب شده او در خاورمیانه در "صندلی راننده پشت فرمان" قرار بگیرد، تحسین کرد. یک دیپلمات کهنهکار هشدار میدهد: "این تنزلیافتهترین موقعیت نفوذ و مشارکت آمریکا در منطقه از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون است."
مقامات ایران برای این که متوجه شوند ماجراجویی جدید روسیه در جنگ داخلی سوریه منجر به ایجاد اختلال در کنترل ایران بر این کشور می شود، نیازی به توجه به حمله موشکی روسیه از دریای خزر و اصابت آن در خاک کشورشان ندارند. همان گونه که من قبلاً هشدار داده بودم ورود روسیه به سوریه برای کمک به حفظ حکومت اسد می تواند منجر به مخاطره افتادن اهداف استراتژیک ایران در سوریه شود.
جنگ روسیه در خاورمیانه: رویارویی با ناتو یا تحمیل میز مذاکره؟
روسیه از سندروم افغانستان رها شده و بیست و شش سال پس از شکست در افغانستان و خروج از آن کشور و فروپاشی اتحاد شوروی، برای نخستین بار با اهداف راهبردی وارد یک جنگ خارج از قلمرو شوروی یا کشورهای هم سود شده است. این سومین جنگ و اقدام نظامی بزرگ روسیه در دوره پوتین است.
یان برِمر، کارشناس مسائل ژئوپلتیکی معتقد است روسیه تنها به سه دلیل کارزاری نظامی را در سوریه راه انداخته است. برِمر که ریاست گروه اوراسیا را بر عهده دارد، به این نکته اشاره میکند که دخالت پوتین در سوریه، نتایجی خواهد داشت که این نتایج در سرتاسر عرصه جهانی، تداوم خواهند یافت.
با ورود نظامی مسکو به پرونده سوریه، انتظار می رود این بحران دامنه های گسترده تر و شاید ناشناخته ای بیابد. موضوعی که اگر منجر به دستاورد پایداری برای دولت اسد در صحنه میدانی سوریه نشود، زنگ خطر برای فاصله گیری از دیپلماسی و فرو رفتن بیشتر در باتلاق جنگ و خشونت است. به خصوص که بازیگران فرامنطقه ای پیش از اینکه به فکر حل و فصل بحران باشند، به منافع خود می اندیشند.
به محض اینکه می گوید، عمل می کند. رییس جمهور روسیه، که صبح روز چهارشنبه، 30 سپتامبر، به سختی توانست موافقت مجلس دومای روسیه را برای "به کار گیری نیروهای مسلح خارج از خاک آن کشور دریافت کند"، رسماً اولین اسکادران از هواپیماهای جنگی خود را بر فراز سوریه علیه مواضع دولت اسلامی، در استان های حمص و حماء در شرق سوریه به پرواز درآورد.
اگر روسیه نقش خود را در دامن زدن به جنگ در شرق اوکراین به عنوان یک راهنما تلقی کند، این کشور برخی از فریبها و تاکتیکهای جدید خود را برای شورشیان سوری و متحدان آنها نگه داشته است. مداخله اخیر روسیه در جنگ داخلی سوریه به نوعی شبیه مداخله این کشور در شرق اوکراین است، جایی که مسکو از درگیریهای قومیتی در آن بهره گرفت و با تامین تسلیحات، استقرار نیروهای داوطلبی و غیرقانونی تلاش کرد که غرب را فریب دهد.
در کنار اقدامات پیشین روسیه در سوریه، حملات اخیر هواپیماهای روس با عبور از حریم هوایی ترکیه و دیگر اتفاقات مشابه در مرز ترکیه با سوریه پیامهای مستقیمی در حوزه ژئوپولتیک از جانب «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه به حساب میآید. روسیه در وهله نخست سعی دارد تواناییاش را برای حضور و قدرت نمایی در چندین جبهه به طور همزمان به نمایش بگذارد.
در حال حاضر وضعیتی حیاتی در روابط آمریکا و روسیه ایجاد شده است. جنگ داخلی در اوکراین در حال تبدیل شدن به بنبستی متقابل بوده، توافق هستهای عملی با ایران به نتیجه رسیده و روسیه در حال تقویت حضور نظامی خود در سوریه میباشد؛ اقدامی که خطر مواجهه با ایالات متحده را افزایش میدهد و در عین حال دارای پتانسیل برای مشارکت (دوجانبه) علیه داعش است.
البته این سوال درستی نیست چون هر دوی این رهبران تا حد زیادی به گزارشهای اطلاعاتی و توصیه مشاوران مورد اعتمادشان وابستگی دارند و نه صرف قضاوت خودشان. بر همین اساس هرگونه بررسی اجرا و اقدام آنها تا حدی بررسی خاص افراد نخبه و مغزهای مورد اعتماد آنها در سیاست خارجی است و نه بررسی تک تک این دو رهبر. البته با اقدام اخیر روسیه در سوریه بسیاری از افراد این موضوع را مطرح میکنند که آیا