ابتکار عمل ولادیمیر پوتین در رابطه با منطقه خاورمیانه در چه چیزی خلاصه می شود؟ در دوره «تغییر دولت» در امریکا، دیپلماسی روسیه به چه امکاناتی دست می یابد؟ چرا سال های 2016 – 2015 میلادی، - مناسب ترین زمان برای حل و فصل اوضاع در سوریه است؟ آیا احتمال دارد گره مشکلات خاورمیانه که در دوره استعمار زدایی در سال های 1962 – 1945 میلادی، پیچیده تر شد، باز شود؟
در گزافه گویی های سیاسی، سبک یا شیوه های سخنرانی ها مانند سخنرانی ها در کلاس های درسی شده است که طی آن، سیاستمدار حضار را مخاطب قرار می دهد و ما ضمن مقایسه دو سخنرانی پرزیدنت ولادیمیر پوتین خطاب به جهان خارج، این امکان را به دست می آوریم تا از این نظر به خوبی متقاعد شویم: در روز 22 ماه اکتبر، در نشست عمومی کلوپ مباحثات بین المللی «والدای» و روز 29 ماه سپتامبر، در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد.
به رغم آن که بی تردید، بخش موضوعی این سخنرانی ها بسیار شبیه به یکدیگر هستند (در مجموع، استمرار و اولویت بندی، از ویژگی های سیاست خارجی روسیه جدید است)، اما تفاوت های آشکاری نیز در این سخنرانی ها دیده می شود. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهور کشور سخنرانی می کند – نسبتا غیر شخصی، آرام، سنجیده و بر پایه اصل همزیستی مسالمت آمیز دولت ها، به رغم وجود تمامی اختلافات و خطاپوشی های متقابل.
اما سخرانی وی در کلوپ «والدای»، کاملا شخصی بود. موضوعات سخنرانی پوتین در کلوپ «والدای» را می توان به سه بخش مجزا کرد. بخش اول، در مجموع، به فلسفه سیاسی مربوط می شود؛ بخش دوم به روابط روسیه با امریکا و ناتو اختصاص دارد و در بخش سوم، ما مسایلی را شنیدیم که سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، آن را ابتکار عمل جدید پوتین در رابطه با خاورمیانه نامیده است. رئیس جمهور از امکان حل و فصل بحران خاورمیانه و قبل از همه، در سوریه سخن می گوید.
پوتین در فلسفه سیاسی خود بر اصول سیاست خارجی واقعی و مثبت (در رابطه با روابط بین الملل) تکیه دارد، نه نرماتیو- مقرر (که روابط بین الملل باید به صورت ایده آل خودنمایی کند). وی می گوید، اگرچه جنگ شر مطلق است، اما در جهان واقعی، پیوسته جنگ هایی در جریان است و برای گریز از جنگ باید، شرایط برقراری موازنه نیروی مستحکم در میان قدرت های بزرگ تامین شود، بنابراین تک قطبی بودن جهان به طور اجتناب ناپذیری به تخریب نظم جهانی و وقوع جنگ های بی شمار در منطقه منجر می شود.
ما می شنویم که روسیه از توسعه دائمی ناتو احساس نگرانی می کند. اما، فلسفی ترین موضوع، تفکر ضمنی است که در سخنرانی های ولادیمیر پوتین پیوسته شنیده می شود (از جمله، در سخنرانی او در مجمع عمومی سازمان ملل متحد)، و این بی مسئولیتی، فقدان احساس مسئولیت سیاسی جمع سیاستمداران و سیاست بازان برخی دولت های پیشروی جهان در قبال اتخاذ قرارها است که افزون بر آن، برای تثبیت سلطه یک جانبه نیز تلاش می کنند. این مساله ای بسیار بزرگ و بسیار جدی است و رئیس جمهور به شدت نگران این موضوع است.
در برابر دیپلماسی روسیه (مانند مورد صدر اعظم گورچاکف بعد از جنگ فرانسه و پروس در سال 1870 میلادی) در ارتباط با دوره «انتقال دولت» در امریکا امکاناتی فراهم می شود – آغاز جنگ پیش از انتخاباتی: پرزیدنت اوباما کرسی ریاست جمهوری را خالی می کند، اما مشخص نیست که چه کسی به جای وی خواهد نشست. روسیه برای مدتی بدون واهمه از رویارویی امریکا به شکل مورد های پیشین، در خاورمیانه از آزادی عمل مشخصی برخوردار شده و ما تلاش می کنیم از این پنجره امکانات در مجموع، برای برقراری صلح در خاورمیانه و از جمله، در سوریه استفاده کنیم.
برنامه خاورمیانه پوتین شامل چهار بند است. هدف اصلی که شامل ابتکار عمل صلح آمیز روسیه در سوریه است، به رغم وجود ضد و نقیض های خارجی موهوم، قلع و قمع مسلحانه تروریست ها است. شرط مهم برای حل و فصل این مساله، ضرورت اتحاد تمامی طرفین ذی نفع و از جمله، دولت سوریه و عراق، ایران، کشورهای حاشیه خلیج فارس، ترکیه و غیره است.
در این میان، رئیس جمهور تصریح می کند که برای حل و فصل بحران سوریه قرار نظامی اتخاذ نشده است. عملیات نظامی فقط شرایط را برای آغاز روند سیاسی با شرکت تمامی نیروهای سالم و میهن پرست در جامعه سوریه مهیا می سازد. رئیس جمهور روسیه می گوید که فقط و فقط سوری ها باید سرنوشت خود را تعیین کنند و مساعدت های خارجی از سوری هایی که خود آینده خود را تعیین خواهند کرد، باید ضمن حفظ حقوق ملت سوریه در تعیین سرنوشت خود، مودبانه و با حفظ احترام صورت گیرد. پوتین همچنین تصریح می کند که این فقط باید در حد مساعدت باقی بماند.
(در اینجا، باید به ویژگی طرز تفکر ملی مردم سوریه اشاره کرد که به بیان طنز آمیزی، آن را «بزرگ ترین کشور در میان کشورهای کوچک جهان» می نامند که اغلب باعث خشم سوری های میهن پرست می شود. بی جهت نیست که وقتی در این کشور، از دوره ریاست حافظ اسد، پدر رئیس جمهور کنونی، سخن به میان می آید، سوری ها با غرور تصریح می کنند که یکی از اقدامات اصلی که وی انجام داد، تبدیل سوریه از نهادی در سیاست جهانی، به یک کشور مستقل بوده است که به جای آن که بازیچه ای باشد در دستان قدرت های جهانی، مستقلا سرنوشت سیاسی خود را تعیین می کرده است).
یک بار دیگر، ولادیمیر پوتین به این مساله بسیار مهم اشاره می کند که خاورمیانه نباید به صحنه رویارویی امپراتوری ها و قدرت های گوناگونی تبدیل شود که تاریخ نیز بارها نمونه هایی از آن را به خود دیده است - حتی بدون پرسش از مردم این منطقه، مرزها را تغییر می دادند و نظم سیاسی منطقه را تحت کنترل خود قرار می دادند. به گفته رئیس جمهور روسیه، آخرین کسانی که از اوضاع جاری در کشورشان مطلع می شدند، مردمی بودند که در خاورمیانه سکونت داشتند.
پوتین به بند سوم طرح روسیه در حل و فصل بحران خاورمیانه نیز پرداخت – و این توسعه و جذب روحانیت مسلمان به روند حل و فصل مسایل اجتماعی – سیاسی منطقه می باشد. دفاع از مردم (به خصوص جوانان) در برابر نفوذ مخرب آرمان های تروریست ها اهمیت زیادی دارد که در جهت پیشبرد اهداف مغرضانه شان، از مردم به عنوان گوشت دم توپ استفاده می کنند. رئیس جمهور تصریح کرد که ترسیم خط مرزی در میان اسلام راستین که جهان، خانواده و امور خیریه را بها می دهد و دروغ ها و نفرت هایی که شبه نظامیان زیر پوشش گزینه شبه اسلامی شان بذر آن را می افشانند، ضرورت دارد.
و در نهایت، بند چهارم طرح پوتین به ضرورت انجام مساعی مشترک جامعه بین المللی در جهت احیای اقتصاد و به ویژه ساختارهای زیر بنایی اجتماعی در مناطقی مربوط می شود که به دست تروریست ها ویران شده اند (شاید هم موضوع مذاکرات روسای جمهوری سوریه و روسیه در جریان دیدار اخیرشان در مسکو بعد از سفر بشار اسد به این کشور همین مساله بوده است). و این جمع مواضع روسیه در خاورمیانه بوده است. خارج از تعصب های میهن پرستانه، می توان اعتراف کرد که این یکی از جالب ترین، زیباترین و مهم ترین و قابل اجراترین طرح ها است. بی جهت نبود که رئیس جمهور در پایان سخنرانی خود تصریح کرد که بشار اسد برای انجام مذاکرات سیاسی، بدون قید و شرط مقدماتی، با مخالفان کشور، با هدف پایان دادن به جنگ داخلی که ملت سوریه را به ستوه آورده است، آمادگی دارد.
آیا پوتین موفق خواهد شد؟ مشکل می توان به این سئوال پاسخ داد. خود رئیس جمهور به شوخی می گوید که فقط پلیس بیمه می تواند این مساله را به طور کامل تضمین کند. اما یک مساله را با اطمینان می توان گفت که اگر دست روی دست گذاشته شود، به طور حتم اوضاع بهبودی پیدا نخواهد کرد. زمانی چرچیل نیز گفته بود که حتی وجود طرح های سیاسی بسیار جاه طلبانه نیز به هر صورت، بهتر از فقدان هر گونه طرح و برنامه است و چرچیل سیاست را خیلی خود درک می کرد.
نویسنده: سعید غفوروف منبع: اداره کل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد به نقل از «پراودا» / 26 اکتبر 2015