برخلاف حملات ایالات متحده، اتحادیه اروپا و رسانه های جریانی اصلی و تلاش آنها برای تخریب چهره ولادیمیر پوتین و سیاست هایش، او می تواند حالا آواز پیروزی سر دهد. ایالات متحده تخمین زده که روسیه تا سال 2020 آنچنان از نظر نظامی و اقتصادی قدرتمند خواهد شد که نمی توان آن را منزوی یا ضعیف کرد. به همین دلیل است که واشنگتن تمام تلاش خود را به کار گرفته تا «دستان روسیه» را از نزدیک تر شدن به دنیای تجارت جهانی و استحکام رابطه اش با چین بازدارد.
آخرین حمله ایالات متحده به این منظور، درحالی که پشت اتحادیه اروپا مخفی شده بود، جذب و چرخش اوکراین به سوی اروپا بود و تلاش برای قطع یکی از مهم ترین منابع حیاتی اقتصادی روسیه یعنی صادرات گاز از طریق اوکراین به اروپا. این فشار از سال 2014 آغاز شد و باعث شد تا خرس روسی از خواب بیدار شده و تصمیم بگیرد که پاسخ دهد.
علاوه بر این در سال 2015، ایالات متحده معامله هسته ای با ایران را نهایی می کند. این معامله که با فشار زیادی بر اتحادیه اروپا برای تسریع در تصویب و نهایی کردن معامله همراه بود در واقع تلاشی برای جدا کردن ایران از روسیه قلمداد شد. این درحالی است که رهبر ایران اعلام کرد مذاکره ای با آمریکا جز در مورد هسته ای در کار نخواهد بود و آنها به آمریکایی ها به هیچ وجه اعتماد ندارند.
ایالات متحده در کمک به ایران برای بازکردن درهای این کشور به روی جهان چهره ای سخاوتمند به خود گرفت بدون اینکه بهای این مساله را در واشنگتن بپردازد. به این دلیل است که حالا دونالد ترامپ سعی دارد راه هایی برای لغو این معامله پیدا کند چراکه مزایای مالی و سیاسی در این قرارداد برای اروپا و ایالات متحده نمی بیند. ایران آماده همکاری با اروپاست اما سلطه ایالات متحده را رد می کند. ترامپ حتی تهدید کرده تا مالیات محصولات اروپایی را بالا می برد اگر قاره سبز خود را با سیاست های آمریکا هماهنگ نکند.
او از کشورهای اروپایی خواسته است تصمیم بگیرند: «آنها یا تجارت با ایران را ترجیح می دهند یا تجارت با ایالات متحده.» رئیس جمهور ترامپ هنوز درک نکرده است که با یا بدون قرارداد هسته ای، ایران همکاری گسترده خود با روسیه و چین را ایجاد کرده است. پکن نیاز به منابع قابل اعتماد انرژی دارد و همچنین مسیری برای رسیدن به اقیانوس ها و پنجره ای به سوی بازار مدیترانه. ایران می تواند فرصتی برای مزایای اقتصادی عظیم چین فراهم کند و از بازار و تجارت این کشور حمایت کند.
ایران نه تنها هدیه ایالات متحده را نپذیرفت بلکه تصمیم گرفت در میدان جنگ سوریه با نیروهای نیابتی این کشور بجنگد. ایرانی ها با ارسال نیروهای ویژه و کمک متحدانش (حزب الله، گروه های عراقی و دیگران) به همراه روسیه توانستند شکست داعش و القاعده در سوریه، عراق و لبنان را مدیریت کنند. ایالات متحده علی رغم تلاش های ناامیدانه خود در سازمان ملل و مسلح کردن جهادی ها، شهر پس از شهری دیگر در سوریه شکست خورد. ایالات متحده از اروپا خواست تا درهای خود را به روی رادیکال های افراطی باز کند.
همچنین در تمام این سال ها از ترکیه خواست تا مرزهای خود را باز کند تا القاعده بتواند با ارسال نیروها و جهادیانی جدید دولت سوریه را بی ثبات کند. علاوه بر این نیروهای سیا، جهادی ها را در اردن و ترکیه آموزش می دادند و از عربستان سعودی و قطر درخواست شد تا با پرداخت میلیاردها دلار برای «موفقیت جهادگرایان در ساخت خاورمیانه جدید» کمک کنند. در نهایت ایالات متحده سعی دارد تا جریان رسانه های اصلی را دستکاری کند. برای اولین بار در تاریخ شاهد هستیم که رسانه های عمومی در یک کشور دموکراتیک دستکاری می شوند، اعتبار خود را از دست می دهند، اخبار جعلی مدام منتشر می شود و دیگر ماجرا فقط مربوط به سوریه نیست.
مسکو، دمشق و تهران بسیاری از خطوط قرمز تحمیل شده از سوی ایالات متحده در سوریه را رد کردند. در واقع جنگ داخلی سوریه تبدیل به جنگی جهانی بین دو محور شده است که تنها یکی می تواند به پیروزی برسد. ایالات متحده در خاورمیانه از گوگل کمک خواست، حمایت رسانه های اجتماعی را طلبید و 30 میلیون دلار برای حمایت از جوانان مسلمان از طریق فراهم کردن اینترنت در کشورها خرج کرد. در ژوئن 2011، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده، هیلاری کلینتون، اینترنت را در خاورمیانه این طور توصیف کرد: «چگوارای قرن 21 در بهار عربی برمی خیزد.»
جورج دبلیو بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ همگی سیاستی یکسان با تاکتیک هایی متفاوت را در خاورمیانه اتخاذ کردند. آنها جاده تغییر را با جایگزین کردن جهادی ها یا دیکتاتوری با دیکتاتور دیگر در پیش گرفته اند. باراک اوباما رشد و ظهور داعش در عراق و حرکت آنها به سمت سوریه را مشاهده کرد و اجازه داد که چنین انتقالی در خاورمیانه انجام شود. تمام زندان های سعودی را باز کرد و افراط گرایان را به سوریه ارسال کرد. نتیجه جنگی بود که حداقل 70 کشور را درگیر کرد. اما مسکو، پکن و تهران می دانستند که جهادی ها باید متوقف شوند.
نویسنده: الیگا مگنییر
منبع: دیپلماسی ایرانی به نقل از «راشا اینسایدر» / 2 آوریل 2018
لینک اصلی: اینجا