برای سران اسرائیل دیدار با ولادیمیر پوتین به رویه ای عادی تبدیل شده است؛ آن قدر زیاد که دیگر رسانه ها تقریباً هیچ علاقه ای به این دیدارها نشان نمی دهند. شاید این اشتباه بزرگی باشد. دیدار کنونی در سوشی، شاید در منطقه ای آرام و تابستانی دلپذیر برگزار شده باشد، اما نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، این روزها به هیچ وجه آرام و قرار ندارد.
او این روزها بسیار عرق می ریزد؛ نتانیاهو وقتی که زیر فشار قرار دارد و نه لزوماً به علت گرما، زیاد عرق می کند. واقعیتی تازه که در میدان جنگ داخلی سوریه در حال شکل گیری است و به ویژه نقش فزاینده ایران و دست نشانده هایش در سرزمین های بسیار نزدیک به مرز اسرائیل، فشار بسیار زیادی بر وی وارد می کند.
خود بشار اسد چند روز پیش در سخنرانی پیروزی (اگر چه به طور رسمی سخنرانی پیروزی خوانده نشد) اعلام کرد که نقش ایران در پیروزی مورد ادعای وی در جنگ داخلی سوریه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. واقعیت این است که اسد هنوز کنترل کامل پایتخت کشورش را در اختیار ندارد و در مجموع کمتر از نیمی از خاک سوریه در کنترل او است.
او همواره در به راه انداختن جنگ تبلیغاتی موفق بوده و این بار نیز همین طور است. بارها تکرار کنید که شما پیروز هستید و سپس برنامه ای را برای بحث ایجاد کنید. وقتی پای ایران به میان بیاید، این دیگر نه مبارزه ای تبلیغاتی، که واقعیتی انکار ناپذیر است. «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران»، نیروهای «حزب الله» لبنان، شبه نظامیان شیعه عراق، داوطلبان شیعه یمنی و افغان اساس این نیروها را شکل داده اند و همگی در کنار هم مناطق از مناطق تحت کنترل اسد پاسداری می کنند؛
این در حالی است که ارتش سوریه از نظر نفرات بسیار تحلیل رفته و قادر به انجام دادن چنین کاری به صورت مستقل نیست. کسی بی مزد و منت کاری انجام نمی دهد و ایرانی ها نیز پاداشی شایسته از اسد می خواهند و این پاداش برای آن ها حضور نظامی دائم در سوریه است. حضوری که از آن برای افزایش تهدید اسرائیل استفاده کنند. اگر چه بیشتر گزارش های موجود در موضوع پایگاه های مخفی که در آن موشک های دور بُرد زمین به زمین تولید و انبار می شود، تأیید نشده و احتمالاً اغراق آمیز می باشند؛ اما نمی توان این واقعیت را انکار کرد که ایرانیان در دستیابی به اهداف بلند مدت خود (یعنی جبهه ای دیگر افزون بر جبهه آن ها در لبنان بر ضد اسرائیل) تردیدی ندارند.
با این که ایرانی ها اعتماد به نفسی کاذب دارند و اسد دنباله روی آن ها است، اما واقعیت در سوریه طوری است که دو قدرت آمریکا و روسیه در هر آنچه اتفاق می افتد، نقش و حرفی برای گفتن دارند. در حالی که سیاست آمریکا در سوریه مبهم و آشفته به نظر می رسد، سیاست روسیه بسیار آشکار و مشخص است و نه فقط در حد حرف، بلکه درعمل تعیین کننده نهایی سرنوشت سیاسی/ راهبردی سوریه محسوب می شود.
دولت ترامپ مواضع درستی درباره سوریه دارد، به ویژه این که با مستقر شدن ایران در آن جا مخالفت کرده است و آمریکایی ها در جنوب شرقی سوریه با ایرانیانی که تلاش می کنند مسیری ارتباطی از ایران و از طریق عراق، به سوریه و لبنان ایجاد کنند، دست و پنجه نرم می کنند. با وجود این، درباره برنامه های دیرینه ایران در سوریه، حضور کنونی ایران در دیگر بخش های سوریه و به ویژه در جنوب غربی این کشور، منطقه مرزی با اردن و اسرائیل، منطقه ای که اسرائیل به درستی حوزه بلافصل و بسیار مهم منافع خود می داند، ابهاماتی وجود دارد.
بر اساس آتش بسی که با میانجی گری روسیه و آمریکا در جنوب سوریه برقرار شد [و بیشتر صوری است تا واقعی]، نباید نیروهای ایران و حزب الله در این منطقه حضور داشته باشند. به ادعای اسرائیل، این نیروها همچنان در آن جا حضور دارند و هیچ نشانه ای از عقب نشینی آن ها دیده نمی شود. نتانیاهو از همین موضوع نگران است و به همین علت نیز، گفتگوهای او با پوتین تا این حد مهم است.
نتانیاهو در اقدامی که نگرانی های اسرائیل را نشان می دهد، این بار با رئیس موساد همراه شده است که بنا بر گزارش ها، اطلاعاتی «دقیق» را در اختیار روس ها قرار می دهد. بر اساس اطلاعاتی که از سوی هم قطاران نتانیاهو در مطبوعات درز کرده است، آمریکا نیز در جریان اطلاعاتی که آن ها با خود به روسیه برده اند قرار دارد؛ واقعیتی که احتمال دارد حساسیت پوتین را بر انگیزد و آن ها سخنان همیشگی خود را درباره خطر ایران برای موجودیت اسرائیل، و نه فقط اسرائیل به تنهایی که برای کل جهان، تکرار کنند.
شاید این اوضاع و این سخنان برای کسانی که سخنان و اقدامات نتانیاهو را پیگیری می کنند آشنا باشد؛ زیرا این ادبیات بسیار شبیه ادبیاتی است که وی در سال ها و ماه های پیش از توافق هسته ای ایران، به کار می برد. باز هم در اینجا شاهد ماجرای فریادهای «آی گرگ» [چوپان دروغ گو] هستیم و شاید این کار نتواند به اهداف نتانیاهو در دیدار با مرد سرسختی همچون پوتین کمک کند. نتانیاهو آمادگی اسرائیل را برای اقدام مستقل در برابر تصرف واقعی جنوب سوریه از سوی ایران نشان می دهد؛
اما مسئله این است که چه کسی آن را باور می کند و شاید پاسخ این باشد نه همان کسی که نتانیاهو می خواهد که بشنود. آمریکا آمادگی برای دفاع از اسرائیل در چنین موردی را ندارد و بی تردید پوتین به احتمال زیاد نمی خواهد منافع مسلم خود را در سوریه، آن هم پس از آن همه سرمایه گذاری در آن جا، به خطر بیاندازد. او با نتانیاهو برخورد خوبی خواهد داشت، قول خواهد داد به نگرانی های اسرائیل توجه نشان دهد و در رأس همه آن ها، تلاش خواهد کرد وقت کشی کند. وی برای تحکیم دستاوردهای خود در سوریه به زمان بیشتری نیازی دارد و بنا بر این به نخست وزیر اسرائیل آن چه را باید گفته شود و در خدمت برنامه و دستور کار خود او است، خواهد گفت.
نتانیاهو دوست دارد به روسیه برود، اما نمی تواند این کار را به عادتی تبدیل کند که نزدیک به ماهی یک بار انجام می شود و وقتی به سفر این بار او باز می گردیم، باید با دستگاه امنیتی – اطلاعاتی اسرائیل در فرایند ارزیابی بسیار دقیقی که منجر به تصمیم گیری ها شود، تعامل کند. اگر به راستی او از دیگران به ویژه پوتین، انتظار دارد که باور کنند این بار وی در عزم خود را جزم کرده است، باید از سطح حرف فراتر رفته و دست به اقدام عملی بزند؛ همان طور که اسرائیل به روشنی نمی تواند و نباید به ایران اجازه دهد جنوب سوریه را به جنوب لبنانی دیگر تبدیل کند.
نویسنده: جوزف المرت منبع: اداره کل رسانه های خارجی وزارت ارشاد به نقل از «هافینگتون پست» / 23 اوت ٢٠١٧