این تصور مطرح است که جنگ در سوریه قالب جدیدی به خود می گیرد: امریکا و ایران این کشور رنج کشیده را به عرصه رویارویی خود تبدیل می کنند. واشنگتن قاطعانه، مشارکت مستقیم خود در جنگ داخلی سوریه را افزایش می دهد. ١٨ ژوئن نیروی هوایی ائتلاف بین المللی (به رهبری امریکا) هواپیمای نظامی ارتش سوریه را منهدم کرد که ظاهرا، قصد داشت، قوای مخالفان را بمباران کند.
در پی این گام، در این مورد کمترین تردیدی بر جای نمانده که امریکا قصد دارد، دمشق را برای دادن پاسخ تحریک کند و این اقدام کشور دستاویزی باشد در دست ترامپ برای حمله علیه دمشق با هدف سرنگونی رژیم اسد. در مسکو، به خوبی با این منطق دولت امریکا آشنایی دارند. در هر صورت، اخیرا، ایگور موروزوف، عضو شورای فدراسیون روسیه چنین سناریویی را مطرح کرده است.
اما، اوضاع جاری چندان هم روشن نیست. موضوع از این قرار است که تاکنون، دمشق از انجام اقداماتی که تشدید مداخله امریکا را توجیه می کند، خودداری کرده است. اسد نمی تواند از رویارویی مستقیم با امریکا واهمه ای نداشته باشد. قطعا، مسکو مانع از انجام این کار وی می شود که چشم انداز جنگ علیه امریکا در حمایت از دمشق برای این کشور چندان خوشایند نیست.
در مجموع، روسیه در این زمینه، نشان می دهد که برای گریز از تشدید تشنجات تلاش می کند. ده روز پیش، ستاد کل نیروهای مسلح روسیه حتی، اعلام کرد که جنگ داخلی در سوریه عملا، متوقف شده است. به اعتقاد نظامیان روسی، این امر در سایه توافق ها در آستانه و در پی آن، تشکیل شعاع های عاری از تشنجات در سوریه فراهم شده است.
گفتنی است که پایان جنگ داخلی در سوریه باب طبع امریکایی ها نمی باشد. آنان تمامی تلاش خود را به کار می گیرند تا مانع از آن شوند. البته، این موضوع از نظر مسکو پوشیده نمانده است: در بیانیه ستاد کل ارتش روسیه همچنین، گفته شده است که ائتلاف به سرکردگی واشنگتن علیه داعش («دولت اسلامی»، سازمان ممنوع اعلام شده در روسیه) مبارزه نمی کند و بلکه از هر طریقی، تلاش می کند تا مانع از کار قوای دولتی سوریه برای در هم کوبیدن تروریست ها شود.
البته، این استراتژی امریکا نمی تواند سرکرده داعش را خرسند نکند. آنان ضمن خارج کردن دار و دسته خود از زیر حملات قوای سوریه و متحدانشان، از شرایط فراهم شده توسط نیروهای ائتلاف برای خود با موفقیت تمام استفاده می کنند. و اما، موضوع اصلی این است که داعشی ها به تدریج، از سوی واشنگتن رام می شوند، زیرا می بینند که چه کسی به آنان حمله می کند و چه کسی آنان را نجات می دهد.
اما، گفته می شود که به موازات امریکا و داعش، یک نیروی بانفوذ دیگری نیز وجود دارد که موافق دامن زدن به جنگ سوریه نیست. این کشور، ایران است. دلیل این نتیجه گیری چیست؟
نخست، این حقیقت که نخستین حملات ائتلاف حامی امریکا علیه نیروهای سوری در منطقه تنف که به منزله مداخله مستقیم امریکا در جنگ داخلی سوریه در حمایت از مخالفان مسلح بوده است، در ضدیت با دستجات متحدان ارتش سوریه – تشکیلات های حامی ایران - انجام گرفت، نه خود ارتش سوریه.
دوم، حملات تروریستی اخیر داعش در تهران، آشکارا، روی واکنش پاسخی جمهوری اسلامی ایران حساب شده بود. و چنین نیز شد: در روز ١٨ ماه ژوئن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه مواضع داعش در خاک سوریه حمله کرد. ایران از این طریق، در مسیر افزایش مشارکت خود در جنگ سوریه قرار گرفت.
این رویداد نشان می دهد که داعش در نهایت، به ابزار سیاست منطقه ای امریکا بدل می شود، زیرا ایران را به سوی انجام اقدامات نظامی گسترده در سوریه به نفع واشنگتن سوق می دهد. و در این رابطه باید گفت که رویارویی با جمهوری اسلامی ایران، هدف اصلی سیاست امریکا در خاور نزدیک است – به موازات مبارزه با گروهک های مسلح که یکی از آنها «حزب الله» است و مستقیما، از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمایت می شود. اگر امریکا موفق شود، ایران را به جنگ بزرگ در سوریه جذب کند، نیاز امریکا به داعش منتفی خواهد شد و ممکن است آن را فراموش کند. اما، این احتمال نیز مطرح است که امریکا داعش را علیه تهران اجیر کند.
اما، به احتمال زیاد، علاقه خود ایران نیز برای توسعه مشارکت خود در جنگ سوریه، کمتر از امریکا به آن نیست. در تهران می دانند که هدف راهبردی امریکا – سرنگونی اسد است که ایران حمایت کامل خود به او را وعده داده است. در حقیقت، حفظ اسد بر سر قدرت برای جمهوری اسلامی ایران اهمیت اصولی دارد، نه برای روسیه. اگر ایرانی ها مانع از سرنگونی اسد نشوند، آنان اعتبار خود را در منطقه از دست خواهند داد و از این پس، آنان را جدی نخواهند گرفت.
افزون بر آن، احتمال قبول چالش امریکا و نبرد با «شیطان بزرگ» در خاک سوریه – امکانات خوبی را برای تهران و نیروی اصلی این کشور – سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – برای تحکیم موقعیت خود در میان بازیکنان جهانی فراهم می سازد. برای ایرانی ها، جنگ سوریه – چیزی شبیه به حمله ارتش سرخ شوروی به فرماندهی تروتسکی به لهستان می باشد. حتی، در صورت شکست سیاسی، موفقیت آن در حفظ اعتبار و وجهه اش کاملا مشهود خواهد بود.
افزون بر آن، شکست احتمالی (اما، نامعلوم) بهترین بهانه ای خواهد بود در دست تهران از جنبه دستیابی به سلاح هسته ای و نمایش مقدماتی کارایی موشک های ایرانی.
در نهایت، ایران قطعا، روی حمایت از سوی روسیه حساب می کند. استراتژی دانان ایرانی می دانند که در حال حاضر، مسکو در موقعیت بسیار دشواری قرار گرفته است: این کشور ناگزیر است که یا با به کارگیری قوه و نفوذ خود در ضدیت با نیروی امریکا، فعالانه در دفاع از اسد و تهران وارد عمل شود و یا این که ناگزیر است، خود را کناره کشیده و سکوت کند و فقط ناظر باشد که جمهوری اسلامی ایران و امریکا داستان جدید «تام و جری» را چگونه در خاک سوریه اجرایی می کنند.
در هر صورت، روسیه با خطر از دست دادن ابتکار عمل راهبردی خود در سوریه مواجه است. قطعا، در کاخ کرملین نیز به این موضوع واقف هستند. جالب است که ببینیم راه خروج از این وضع را چگونه خواهند یافت.
نویسنده: دمیتری نرسسوف منبع: اداره کل رسانه های خارجی وزارت ارشاد به نقل از «پراودا.رو» / ١٩ ژوئن ٢٠١٧ لینک اصلی:اینجا
هدف از انتشار این مقاله، آشنایی با نگاه روسی به تحولات ایران است و دیدگاه نویسنده ضرورتاً مورد تأیید نیست.