ایران و روسیه همسایگانی هستند که صدها سال سابقه روابط پر فراز و نشیب داشتهاند، اما برای تعریف و تعیین حد و مرز این روابط که در مواقعی از آن به «روابط استرتژیک» یاد میشود، نیاز به واکاوی دقیقتری دارد که در این مختصر به مواردی از آن اشاره میشود.
روابط ناپایدار و خصمانه گذشته میان دو کشور، میتواند تجربهای گرانبها برای جلوگیری از تکرار آن وقایع تلخ در آینده باشد. امروز ایران و روسیه، به مرحلهای از خرد و بلوغ سیاسی رسیدهاند که میتوانند منافع مشترکی برای خود تعریف کنند، هر چند اشتراکات پنجگانه "دینی، زبانی، فرهنگی و تمدنی و قدرت بین المللی" میان آنها برای ایجاد روابط استراتژیک معمول جهانی موجود نیست، اما در صورت استمرار تعامل کنونی، میتواند الگوی جدیدی از این نوع روابط میان همسایگان باشد.
با این وجود، روابط ایران و روسیه با آنچه در ادبیات روابط بین الملل امروز به عنوان «روابط استراتژیک» نامیده میشود، بسیار متفاوت است؛زیرا روابط استراتژیک و دائمیزمانی ایجاد میشود که لااقل "متغیرهای پنجگانه " میان دو قدرت بین المللی وجود داشته باشد، مانند روابط استراتژیک میان بریتانیا و آمریکا که بعد از جنگ جهانی دوم به وجود آمد و همچنان با فراز و نشیبهایی شالوده و شاکله اصلی آن حفظ شده است.
یکی از شاخصهای اصلی روابط استراتژیک این است که اگر به شریک استراتژیک کشوری تعرض نظامی شود، طرف دیگر باید به طور همه جانبه در جنگ به کمک آن کشور بیاید. از این منظر آیا روابط ایران و روسیه استراتژیک است؟
نکته دیگر آنکه در جامعه روسیه چه اتفاقی افتاده است که امروز روابط ایران و روسیه میتواند «استراتژیک» باشد؟ به اختصار باید گفت بخشی از علل لازم برای تحقق روابط استراتژیک، به روند تحولات و سیاست داخلی کشورها بستگی دارد: پرسش مهم این است که دولتهای بعدی روسیه از چه حزب و گروه سیاسی و با چه گرایش (غربی یا ضد غرب) خواهند بود؟ آیا این روابط میتواند برای یک دوره 50 ساله استمرار یابد یا فقط به خط مشی دولت آقای پوتین بستگی دارد؟ اینکه تا چه اندازه روسیه و نخبگان آن به شاخصهای دموکراتیک اعتقاد دارند و تا چه مقدار این امکان وجود دارد که با مشارکت مستقل مردم، قدرت سیاسی از یک دولت به دولت دیگر میتواند منتقل شود؟
نمیتوان با استفاده از مصادیق موجود بینالمللی، روابط ایران و روسیه را استراتژیک توصیف کرد و با این برداشت، دچار اشتباه در تحلیل و محاسبه شد.
از ابتدای تاسیس نظام جمهوری اسلامی و با توجه به مدیریت دولتهای متعدد ، ایران از یک ثبات داخلی نسبی و دکترین امنیتی مشخص و معینی برخوردار بوده است، اما آیا این ثبات سیاسی و چرخه انتقال قدرت برای دولتها در روسیه هم وجود داشته است یا در آینده نزدیک و دور وجود خواهد داشت؟ آیا روسیه در دکترین نظامیخود و در منازعات منطقهای همچنان تسخیر سرزمینها را مانند شبه جزیره کریمه، آبخازیا، اوستیا و ... پیش خواهد گرفت؟ پرسشهای زیادی برای تعیین نوع روابط میان ایران و روسیه باید پاسخ داده شود:
آیا آقای پوتین با همان عملگرایی که در سیاست خارجی اتخاذ کرده، توانسته است روند دموکراتیک داخلی و مشارکت آزاد سیاسی را برای تمرین دموکراسی و رقابت میان احزاب چپ، راست و غربگرای روسیه ایجاد کند؟ آیا بخش تجارت خصوصی و بازرگانان روسیه، ایران را به عنوان یک شریک استراتژیک میشناسند؟
در غیر این صورت، به علت نبود متغیرهای پنجگانه میان دو کشور و عدم تناسب قدرت نظامی، تکنولوژیک و... میان آنها، روابط استراتژیک براساس معیارهای موجود در روابط بینالملل برای ایران و روسیه صدق نمیکند. با این حال، میتوان روابط ایران و روسیه را «روابط استراتژیک زمانی و فضایی» تعریف کرد. این روابط از نوع استراتژیک، اما وابسته و قانم به «زمان و فضا» ی موجود منطقهای و اهداف و منافع کوتاه مدت میان دو کشور است، روابطی که به زمان حیات دولتها و فضای حاکم و دغدغههای امنیتی میان دو کشور بستگی دارد.
روابط ایران و روسیه اصولا از بعد امنیتی و نظامیفراتر نرفته است. در صورت غیبت ملاحظات امنیتی، آینده این روابط چگونه خواهد بود؟ آیا مناسبات تجاری میتواند جایگزینی برای روابط امنیتی باشد؟ اینک بخش خصوصی روسیه در کدام پروژههای مهم و بزرگ اقتصادی و صنعتی در ایران(به غیر از هستهای)، فعالیت دارند؟ حضور تجار ایرانی در روسیه، تبادل توریست و مبادله دانشجو میان دو کشور در سال به چه میزان میرسد؟ آیا ایرانیان برای سفر به روسیه به راحتی میتوانند ویزا بگیرند و در طول اقامت خود با چه تجربه و خاطرهای به کشور خود بازمیگردند؟
در هر سال، چه تعداد شهروندان روسیه به ایران سفر میکنند؟ مسلمانان روسیه تا چه اندازه از حقوق مساوی نسبت به سایر شهروندان روسی در اجتماع، آموزش، اقتصاد و مناسب دولتی و سیاسی برخوردارند؟ آیا مراجع دینی و روحانیون ایران، از تعامل روسیه با مسلمانان این کشور رضایت خاطر دارند؟ این موارد، همه عوامل تعیین کننده در ایجاد «روابط استراتژیک» است.
علاوه بر پرسشهای فوق، سیاست داخلی روسیه و روند چرخش قدرت سیاسی و امکان فعالیت احزاب درروند انتخابات پارلمانی، شوراها و ریاست جمهوری این کشور، میتواند تاثیر خود را بر سیاست خارجی روسیه نمایان سازد. اگر آقای مدودف در انتخابات سال 2018 دوباره بر مسند ریاست جمهوری روسیه بنشیند و احتمال آنکه با یک وقفه در دوره بعد از وی، آقای پوتین برای چهارمین بار، به مقام ریاست جمهوری روسیه، یعنی برای دو دوره 6 ساله دست یابد- اگر این فرضیه به واقعیت برسد- روابط دو کشور با ریاست جمهوری آقای پوتین (بیش از 20 سال به عنوان رئیس جمهوری) چگونه خواهد بود؟
با عنایت به ملاحظات فوق، در این کلام مختصر باید توجه داشت که موفقیتهای ویژهای که ایران و روسیه در این مقطع حساس کنونی به دست آوردهاند، نشانهای از عملگرایی و اعتمادسیاسی دو کشور برای ورود و تاثیرگذاری در مناسبات منطقهای است.
نویسنده: حسامالدین واعظزاده منبع: روزنامه اطلاعات / 12 شهریور 1395