مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

عصر گاز (همکاری ایران و روسیه)

انتظار نداریم که ایران و روسیه، «گروه ٢» را تشکیل دهند؟

قدرت‌های بزرگ نفتی دنیا به خاطر پایین‌آمدن قیمت نفت، تحت فشار زیادی قرار گرفتند تا هزینه‌های خود را کاهش بدهند. معدود کشورهایی سراغ داریم که هزینه‌های تولید نفت آنها پایین باشد (ایران و عراق از این دسته هستند).   در چنین فضایی است که برخی شرکت‌های معظم انرژی در صدد برآمدند راهبرد توسعه‌ تولید گاز را در دستور کار خود قرار دهند.

در بازار گاز عمدتاً کسب سود اضافی از طریق پروژه‌های خیلی بزرگ یا پروژه‌های LNG صورت می‌گیرد. من عقیده دارم حرکت به سمت گاز، مستلزم تغییراتی در دو «ساخت» مهم بازار است. اول تغییر در «اهداف تجاری» و دوم تغییر در «ساختار تجاری» است؛ به گونه‌ای که در ساختار جدید، عملاً «هزینه‌های سرمایه‌ای» کاهش چشمگیری پیدا کند.

یکی از مقامات صنعت گاز ایران در یک کنفرانس که دسامبر ٢٠١٤ در شهر عشق‌آباد برگزار شد، اشارات کوتاهی به همین مهم داشت. قرار بود یک خط لوله‌ گاز از ترکمنستان از مسیر دریای خزر و کریدور جنوبی به سمت اروپا احداث شود. ایران ضمن همراهی با روسیه، قصد داشتند ساز مخالف را در این پروژه کوک کنند. ایرانی‌ها بدرستی متوجه بودند که چنین پروژه‌ای در این مسافت، چه بسا به معنای هدر دادن منابع و انرژی است. بهتر آن است که ایران به جای مسافت‌های دورتر، سراغ مشتریان بالقوه‌ای در منطقه‌ خود باشد و منابع محدود خود را مصروف بازسازی و احداث زیرساخت‌های منطقه‌ای خود کند.

مقامات ایرانی در آن کنفرانس گفتند که باید سمت و سوی مصارف انرژی به گونه‌ای باشد که کمترین تصاعدات کربنی را به همراه داشته باشد. کشور دانمارک از سال ١٩٧٣ چنین هدفی را برای خود ترسیم کرده و اکنون وضع امنیت انرژی و انعطاف‌پذیری مناسب‌تری در مقایسه با بیشتر کشورهای اروپایی دارد. اظهارات مقامات ایرانی حاکی از هوشمندی آنان است که اولویت اصلی تعاملات گازی خود را با کشورهای منطقه تعریف کرده‌اند.

این در حالی است که کشور ایران ساختار و زیرساخت‌های عمدتاً نامطلوبی در زمینه‌های مصرف انرژی دارد و سهم «مصارف غیربهینه»‌ زیادی را تحمل می‌کند. ایران هم اکنون تلاش‌های زیادی برای بهبود این زیرساخت‌ها صورت داده و خصوصاً در دوران پساتحریم برنامه‌های متعددی در راستای مرتفع‌کردن این نقیصه در دست اقدام دارد.

مدت‌هاست دو هدف «اقتصاد مقاومتی» و «خودکفایی» از طرف کشور ایران در سرلوحه‌ اقدام‌ها قرار دارد. کلید نیل به این دو هدف آن است که ایران راهبرد جدیدی را در تأمین مالی زیرساخت‌های انرژی خود دنبال کند. بدین صورت که ترکیبی از «سوآپ انرژی» و «سرمایه‌گذاری مستقیم در کلاس جدیدی از زیرساخت‌های انرژی» را تعریف و اجرایی کند.

منظور از سوآپ انرژی، چیزی همانند تعامل ایران و ارمنستان و تبادل «گاز» و «برق» است. به عقیده‌ من، بازار جهانی گاز در آینده به شکل «توافق فروش گاز» نخواهد بود (که در آن «گاز» به مثابه‌ یک «کالا» دیده می‌شود)؛ بلکه در قالب «توافق عرضه‌ سوآپ گاز» درخواهد آمد. مثلاً گاز در برابر برق؛ گاز در برابر محصولات پتروشیمی؛ گاز در برابر CNG و امثال آن.

تقاضا و عرضه‌ فیزیکی (نقطه‌ای/ اسپات) به شکل «موازنه‌ نقطه‌ای» از حیث قیمت درمی‌آید. در تعاملات منطقه‌ای گاز، دقیقاً همین شکل کاربرد خواهد داشت. این وضع در واقع شکل بهینه‌ای از عرضه و تقاضای «فیزیکی» گاز است. در این شکل جدید، ابزارهای مالی هم از شکل سنتی خود خارج می‌شود و شکل عمومی‌‌تری می‌گیرد (مثلاً ابزارهای اعتباری).

تولیدکنندگان و صادرکنندگان برای مبادلات خود، ابزارهای مالی الزام‌آوری دارند و مشتریان گاز به جای پرداخت دلار و یورو می‌توانند توافق کنند که از هرکدام از این ابزارها؛ حسب مورد؛ در معاملات خود استفاده کنند. قبلاً پیشنهاد داده بودم که به عنوان پایلوت، مبادلات گازی در منطقه‌ خزر برای اولین بار از این شیوه استفاده شود. چنین مکانیزمی حتی برای بازار نفت هم مصداق دارد. امریکا و مکزیک مبادلات سوآپ خود را بر اساس مدل سوآپ ایران تنظیم کرده‌اند.

مورد دیگر این است که سوآپ نفت همواره براساس مبادله‌ یک «کالا» بوده است. تولیدکنندگان می‌توانند به جای «کالا؛ از «ابزارهای قراردادی استفاده کنند (مثلاً اوراق قرضه بلندمدت). این ظرفیت در این گونه قراردادها هم هست که بتوان سوآپ را برمبنای نفت و فرآورده هم تنظیم کرد. به طور کلی می‌توان پارادایم رقابتی حاکم بر بازار انرژی را تغییر داد. ترکیب دو ابزار «سوآپ» و «اعتبار/ پیش‌پرداخت» در ذیل همین پارادایم جدید قابل ارائه است. در این پارادایم، مقوله‌ «انرژی» صرفاً یک «کالا» نیست؛ بلکه یک «خدمت/ سرویس» است که فعالان بازار برای سهیم‌شدن در کاهش هزینه‌ها؛ با یکدیگر سهیم می‌شوند. این «کاهش هزینه‌ها» از طریق استفاده از مزایای کاهش تصاعدات کربنی صورت می‌گیرد.

پارادایم جدید چیست؟
اگر قیمت گاز طبیعی به درستی و به دقت تعیین شود و فرآیند تبدیل‌شدن به پول هم براساس «اعتبارات/ پیش‌پرداخت» انجام گردد، آنگاه هرگونه هزینه‌ ناشی از مازاد در تولید، قاعدتاً فی‌مابین اعضای بازار «تسهیم» شده و هر دو گروه تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان از آن منتفع می‌گردند. زیرساخت‌های مدرن و کارآمد و جدید نیز توسط سرمایه‌گذاران احداث خواهد شد که هرگونه هزینه یا درآمد ناشی از آن، باز هم بین هر دو گروه فوق تقسیم می‌شود.

از این طریق می‌توان وارد دنیایی شد که تصاعدات کربنی کمتری دارد و آن را «عصر گاز» می‌نامیم. عصری که اولین زمینه‌های حضور آن در سال گذشته و توسط ایران در عشق‌آباد ارائه شد. معتقدم که باید در نشست آتی گروه ٢٠ (G٢٠) از ایران دعوت شود. گفته شده که آقای پوتین برای اجلاس GECF به ایران می‌رود. آیا انتظار نداریم که ایران و روسیه، «گروه ٢» یا G٢ را تشکیل بدهند؟

نویسنده: کریس کوک، تحلیلگر انرژی و رئیس اسبق مرکز مبادلات بین‌المللی نفت
منبع: روزنامه ایران به نقل از «آژانس خبری ترند» / 16 نوامبر 2015 (تلخیص شده)

لینک اصلی: اینجا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد