"چرا سفر روحانی به روسیه مهم است (عضویت ایران در سازمان شانگهای)"
مصاحبه با آقای دکتر عباس ملکی
---
آقای روحانی برای شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای عازم روسیه است. آنچه این سفر را نسبت به سایر سفرهای مقامات عالی رتبه کشورمان در این اجلاس متمایز کرده است همزمانی آن با دور آخر مذاکرات هسته ای ایران و پنج بعلاوه یک و بلکه روزهای سرنوشت ساز آخر آن است. بدون تردید نتایج مثبت احتمالی در این مذاکرات فشرده و طاقت فرسا تاثیرات بی بدیلی بر راه یافتن کشورمان به سازمان همکاری شانگهای خواهد داشت. سازمانی که سالها است ایران را صرفا به عنوان عضو ناظر در اجلاس های خود می پذیرد و هنوز رأی به عضویت دائم آن نداده است. یکی دیگر از ویژگی های این دور از اجلاس همکاری شانگهای تقارن آن با برگزاری کشورهای گروه بریکس و اتحادیه اوراسیا است که همگی سبب می شود سفر دکتر روحانی به اوفا برای شرکت در این اجلاس مهمتر از سایر سفرهای مشابه وی و سایر مقامات کشورمان به این منظور، جلوه گر باشد. دلایل اهمیت و درستی این سفر را با دکتر عباس ملکی، دیپلمات، استاد دانشگاه و معاون مرکز بررسی های استراتژک بررسی کرده ایم که از نظر می گذرانید.
همانگونه که می دانید رئیس جمهوری عازم روسیه است تا در اجلاس سازمان همکاری شانگهای شرکت کند. برخی منتقدین و مخالفان نزدیکی ایران به چین و روسیه معتقدند با توجه به اینکه ایران هنوز عضو ناظر این سازمان است و اراده ای جدی از سوی این دو کشور برای عضویت دائمی ایران وجود ندارد، ضرورتی برای انجام این سفر وجود ندارد و بلکه دولت ایران باید به نشانه اعتراض از شرکت در این اجلاس خود داری می کرد. از سوی دیگر حضور در این اجلاس که رهبران و رؤسای کشورهای مهمی در آن حضور دارند به خودی خود فرصتی مغتنم برای عرض اندام و مانور سیاسی ـ تبلیغاتی ایران محسوب می شود. نظر شما در این خصوص چیست؟
در خصوص شرکت رئیس جمهوری در اجلاس اوفا در روسیه چند نکته حائز اهمیت است که به آنها به صورت گذرا اشاره می کنم.
نخست اینکه اجلاس اوفا در جمهوری فدراتیو روسیه این بار منحصر به اجلاس سازمان همکاری شانگهای نیست و متشکل از سه سازمان منطقه ای و جهانی است که هر کدام در اندازه خود از اهمیت وافری برخوردار هستند و تعامل با هریک از آنها منافع ملی را در پی خواهد داشت. البته مهم ترین آنها اجلاس سازمان همکاری شانگهای است که متشکل از کشورهای روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان است و چهار کشور ایران، پاکستان، هند و مغولستان درخواست عضویت دائم داده اند که در حال حاضر به عنوان کشورهای ناظر در این اجلاس شرکت می کنند.
دوم اینکه در جلسه ای که آقای رئیس جمهور تشریف می برند، جدای از رهبران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، روسا و رهبران کشورهای گروه بریکس متشکل از برزیل، روسیه، چین، آفریقای جنوبی و هند حضور دارند که به هرحال این کشورها نیز بخش مهمی از اقتصاد و جمعیت دنیا را در اختیار دارند و از جهات بسیار زیادی تعامل با آنها اهمیت بسیار زیادی دارد.
سوم، برگزاری نشست اتحادیه اقتصادی اوراسیا است که شامل کشورهای به جای مانده از اتحاد جماهیر شوروی سابق است و رهبران و رؤسای این کشورها نیز همگی در اوفا حضور دارند و لذا می بینید که سخن از حاضر نشدن در یک چنین اجلاس بزرگ نابخردانه است و حتما ضرورت داشت که رئیس جمهوری در این اجلاس شرکت کند که اینگونه شد.
تا انجا که من خبر دار شده ام اقای رئیس جمهور قرار است یک سخنرانی در جمع کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، یک سخنرانی در جمع رهبران و رؤسای کشورهای عضو بریکس و یک سخنرانی نیز در جمع اعضای اتحادیه اوراسیا داشته باشد. این خودش یک دستاورد و موفقیت بزرگ است و البته نشان می دهد که روس ها توجه خوبی به اهمیت روابط با ایران پیدا کرده اند و سعی دارند رضایت ایران را از اینکه در این دوره از اجلاس شانگهای شرکت می کند به دست بیاورند. این نشانه ای مبنی بر آغاز تغییرات و باز شدن گره ها و مرتفع شدن موانعی است که پیشتر در راه عضویت دائم ایران در این سازمان ایجاد شده بود.
لذا به نظرم موقعیت خوبی برای ایران پیش آمده است که در جمع این رهبران و رؤسای کشورهای تاثیر گذار و بزرگ اهداف خود را پیگیری کند. از این رو شرکت ایران در جلسه ای با مشارکت این تعداد از کشورهای جهان و رؤسای آنها که اینقدر در اقتصاد و سیاست دنیا تاثیر دارند به نظر من کار واجب و لازمی است و امیدوارم اقای دکتر روحانی در برنامه ها و اهداف خود موفق باشند.
ایران مدت هاست که خواستارعضویت دائم در سازمان همکاری شانگهای بوده است اما همچنان به عنوان عضو ناظر در این اجلاس شرکت می کند. آیا ناکامی در این خصوص ریشه در شرایط پیدایش این سازمان دارد یا مخالفت ها یا ملاحظات چین و روسیه مانع از تحقق این خواسته شده است؟
پیش از پاسخ دادن به این سوال که مانع اصلی عضویت دائم ایران در این سازمان چه بوده اجازه دهید تاریخچه کوتاهی از نحوه پیدایش و شکل گیری این سازمان خدمتتان ارائه کنم. سازمان همکاری شانگهای در سال 1995بر اساس یک نیاز درونی و بین مرزی میان کشورهای آسیای مرکزی بعلاوه چین و روسیه شکل گرفت. یعنی این سازمان در ابتدا چنین رویکردهایی را که الان از آن برخوردار است نداشت و صرفا حول محورهمکاری میان چین، روسیه، قزاقستان قرقیزستان و تاجیکستان برای مبارزه با افراط گرایی و خصوصا افراط گرایی اسلامی و جنبش های اسلامی در بخش های شرقی چین در ایالت سینگ کیانگ تشکیل شد.
در آنجا چین با معضل بزرگ آیغورها مواجه بود که عمدتا ریشه در کشورهای آسیای مرکزی یا مرزهای آنها داشت. این معضلات نیز برای چین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق پدید آمده بود چرا که در گذشته به واسطه وجود دیوار اهنینی که از برلین تا رودخانه ارس و اتر ک تا بدخشان و مغولسستان امتداد داشت این مسائل مطرح نبود و اجازه ظهور و بروز نمی یافت اما بعد از فروپاشی شوروی مرزها به ادعای چین ناامن شده بود و دولت چین باید برای مبارزه با خطراتی که از این ناحیه حس می کرد اقدامی کند.
لذا با بستن قراردادی و با برگزاری کنفرانسی در شانگهای می خواست این معضلات مرتبط با افراط گرایی اسلامی را سامان بدهد. بنا براین علت اصلی تشکیل سازمان همکاری های شانگهای مبارزه با اسلامگرایی افراطی به زعم چین در آنجا بود ولی در طول زمان ابعاد تازه ای به خود گرفت و همکاری ها بین کشورها بخصوص چین و روسیه که دو قدرت بزرگ آسیایی هستند توسعه پیدا کرد و الان ما شاهد وجوه تازه ای از سازمان همکماری های شانگهای هستیم.
اما در خصوص اینکه ایران هنوز به عضویت دائمی این سازمان در نیامده است باید عرض کنم از ابتدا به نظر من، چین بود که با عضویت دائم ایران مخالفت می کرد. به دلیل اینکه چینی ها به شدت از اینکه سازمان همکاری شانگهای بعنوان بدیل یا مقابل ناتو مطرح بشود احتراز می کردند و همین حالا هم چنین تحفظی را دارند. چینی ها از اینکه شانگهای همان معاهده ورشو در زمان جنگ سرد باشد نگران بودندو تمایل داشتند این تقابل با غرب از این سازمان برداشت نشود دلیل آن هم روشن بود چرا که چینی ها همکاری های نزدیکی با آمریکایی ها در حوزه های اقتصادی آغاز کرده بودند و توافق کامله الودادی که با آمریکا در خصوص مسائل اقتصادی و بازرگانی داشتند سبب می شد که چنین ملاحظه ای را جدی بگیرند.
در یک دوره ای نظر روسیه هم به نظر چینی ها نزدیک شده بود و آن زمان ریاست جمهوری مدودیف بود که در واقع نوع نگرش وزارت خارجه روسیه به جهان و خصوصا غرب تغییرات جدی کرده بودو در واقع تیم حاضر در سیاست خارجه و حکومت روسیه در آن موقع جزو پان آنتلانتیست ها بودند که بیشتر به جریان غرب توجه می کردند. ولی الان که داریم صحبت می کنیم روسیه به هرحال و بار دیگر نگرش سیاست خارجه متفاوتی را اختیار کرده است و در دوران پوتین و خصوصا پس از بحران اوکراین و شبه جزیره کریمه، به شدت متمایل به ایران و شرق شده است و من گمان می کنم روس ها این بار خیلی مایل هستند که ایران به عضویت سازمان همکماری های شانگهای در بیاید و به نظر من نقطه عطف تحول سیاست خارجه روسیه در مسائل اوکراین نهفته است و از بعد از آن سیاست خارجه اش عوض شده است.
آیا چنین تغییراتی در سیاست خارجه چین هم رخ داده است؟ یا آنها همچنان با عضویت دائمی ایران مخالفت می کنند؟
متاسفانه به نظرمن چینی ها هنوز تغییری در نگرش خود نسبت به ایران نداده اند و همچنان نظر قبلی خود را حفظ کرده اند. به نظرم می رسد که روحیات غرب ستیزانه ایران خصوصا در زمان دولت قبلی که با پروپاگاندا و سرو صدای زیادی دنبال می شد همچنان بازدارنده است. البته این احتمال هست که در صورتی که مذاکرات هسته ای به نتیجه برسد چینی ها نیز تجدید نظر کنند و راه را برای ورود ایران به سازمان همکاری های شانگهای باز کنند.
آیا بیان این نیاز به عضویت در سازمان همکاری شانگهای دور از شأن ما نیست؟ به هرحال عضویت در سازمان همکاری شانگهای هرچقدر هم که مفید باشد باید دید به چه قیمتی قرار است به دست بیاید. ما سال ها است که پشت در مانده ایم و در حالیکه شما فرمودید چینی ها روی خوش نشان ندادند، حقیقت این است که روس ها نیز از نفوذ و اعتبار سیاسی خود در این سازمان برای متقاعد کردن چینی ها به پذیرش کشورمان در سازمان استفاده ای نکردند. اینکه ما همچنان به عنوان یک کشور ناظر در سازمان منتظر بازشدن درها بمانیم خوب است؟
شما تردید نداشته باشید که آنها به خوبی نسبت به عظمت و توانمندی های ایران واقف هستند. ایران یکی از کشورهای مهم سازمان همکاری شانگاهای هست و من این برداشت شما را که می گویید ما پشت در مانده ایم را خیلی قبول ندارم، اینگونه نیست و تاکید دارم که ایران یکی از کشورهای مهم سازمان همکاری های شانگهای است.
یکی از آخرین دلایلی که برای نپذیرفتن ایران در سازمان همکاری شانگهای مطرح می شد وجود تحریم ها بود و پیشتر مطرح شده بود که اگر تحریم های ایران در فرایند مذاکرات لغو شود راه برای ورود ایران به سازمان همکاری شانگهای با می شود. دراینجا این سوال مطرح است که اگر توافقی حاصل شود که براساس آن تحریم های ایران لغو شود و راه تعاملات گسترده ایران با غرب و خصوصا اتحادیه اروپا باز شود دیگر چه نیازی به عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای خواهد بود. در واقع این چه سازمانی است که در روزهای سخت ایران را نپذیرفته اما در زمان گشایش که راه های دیگر هم به روی ما باز است پذیرای ما خواهد شد؟
اجازه بدهید در دو مرحله پاسخ دهم. نخست ، فارغ از اینکه مذاکرات به نتیجه برسد یا نه که بنده هم مثل شما امیدوارم حتما به نتیجه برسد و همه تحریم ها علیه ما لغو شود، درک یک موضوع بسیار مهم و ضروری است و این که ایران کشوری است که باید خود را در آسیا تثبیت کند و به سمت منطقه گرایی حرکت کند و به همین دلیل عضویت و ماندن ما در سازمان همکاری شانگهای بسیار کار واجب و ضروری است. همانطور که اشاره شد به نظرم می رسد که ایران باید خود را در آسیا تثبیت کند، نه در خاور میانه به عنوان یک بخش از اسیای جنوب غربی. ما باید در سطح آسیا فعالیت ها و تعاملات خود را گسترش بدهیم و از این رو اگر اهمیت همکاری با اسیا برای ما اولویت پیدا کند، آن وقت بودن در مجموعه ای به نام سازمان همکاری شانگهای مفید و ضروری خواهد بود. ما باید تلاش کنیم که این کار انجام شود.
بنده معتقدم حتی اگر مسائل ما با اروپا و حتی امریکا حل شود، ما باید خودمان را یک کشور اسیایی ببینیم و فعالیت هایمان را در این حوزه متمرکز و تقویت کنیم. متاسفانه قبل از انقلاب دبیرخانه بانک اسیایی را ازتهران ازدست دادیم و هنوز نتوانسته ایم با ان یک رابطه درستی برقرا کنیم. من هم می دانم تحریم ها در این قضیه موثر بوده است. این بانک جدید، بانک توسعه و زیرساخت اسیایی که چینی ها درست کرده اند و اتفاقا ایران هم تقاضای همکاری با آن را کرده و پذیرفته شده است، یکی از بهترین محل ها برای مانور ایران است. برای اینکه ما باید در پروژه های اسیایی ، پروژه هایی که در اسیای مرکزی هست مثل مغولستان یا کشورهای دیگر ورود بکنیم. امروز مغولستان و افغانستان و تاجیکستان است و یقینا فردا روزی به شبه جزیره کره منتج می شود.
دوم، بنظرم اینطور نخواهد بود که با رسیدن به هر توافقی ناگهان درهای اتحادیه اروپا و غرب به روی ما باز شود و ما دیگر نیازی به سازمان هایی مثل شانگهای نداشته باشیم. یعنی هر نوع توافقی در وین در مسئله هسته ای پیش بیاید فراموش نکنید که مشکلات و معضلات یک باره برداشته نخواهد شد. اساس طبیعت اینگونه است که یک باره همه محدودیت هایی که در طول سالیان گذاشته شده را نمی توان توسط یک نفر به صورت یک باره از بین برد. اگر به فرض همه این تحریم ها هم برداشته شود ابتدا ما باید تلاش زیادی بکنیم تا بتوانیم بازارهای از دست رفته خودمان را در اروپا به دست بیاوریم چون در همه این سالهایی که ما به هر دلیلی غایب شدیم از این بازارها، رقبای ما تلاش کرده و جای ما را پر کرده اند.
رقبایی که از ضعف ما و از شرایط بدی که برما حاکم شد نهایت استفاده را بعمل آوردند و بهره ها برده اند و به این زودی حاضر نیستند صحنه را ترک کنند. به عنوان مثال ترکیه یکی از این رقبا است که در همه این سالها محصولات و کالاهای ما را با بسته بندی مجدد به غرب صادر کرده و یا کشورهای دیگری که هر یک به نوعی از وضعیت ما سوء استفاده کرده اند. بنابراین عقیده ندارم که با برداشته شدن تحریم ها ما به یک روابط نزدیک با اتحادیه اروپا دست پیدا خواهیم کرد و یا آنها مثل معاهده ای که با شورای همکاری خلیج فارس دارند با ما هم معاهده ای امضا خواهند کرد و ما را از تعرفه ها معاف خواهند کرد. از این رو من فکر می کنم حتی در عالم واقع اگر این اتفاق بیفتد و ما بهترین روابط را با اروپا و امریکای شمالی داشته باشیم، بازهم در همان موقع نیاز به شرق داریم ما نیاز داریم روابط مان با چین و روسیه در بهترین حالت باشد وهمکاری های منطقه ای و بین الدولی ما در اسیا بهترین بستر برای این کار است.
ولی ما هنوز عضو دائم نیستیم و عضو ناظریم و حتی روس ها حاضر نشدند برای ما بلیطی خرج کنند.
نه ولی ما مهم هستیم. ما ایران هستیم. به قول معروف فیل مرده و زنده اش یک قیمت است درست است که ما در سالهای گذشته به دلیل اشتباهات بسیار زیاد، با مشکلاتی رو برو شدیم اما همچنان قدرتمند هستیم. ایران برای کشورهای عضو شانگهای یعنی دروازه ورود به کشورهای بزرگ اسلامی، ایران یعنی ورود به خاورمیانه، ایران یعنی ورود به مجموعه کشورهای صاحب ذخایر بزرگ انرژی. شما از روسیه که بگذرید بقیه کشورهای عضو شانگهای در مسئله انرژی حرفی برای گفتن ندارند. مثلا ازبکستان یک مقداری گاز دارد اما گاز ازبکستان کجا و گاز پارس جنوبی کجا؟ ایران برای شانگهای یعنی بهترین راه دسترسی به بازارهای بین المللی.
این ها همه مسائلی است که برای کشورهای عضو شانگهای محرز است اما اینکه چرا ما تا کنون عضو دائم نشده ایم بخشی از دلایل آن را سربسته به شما عرض کردم. ببینید همه تقصیرها را نمی توان به گردن این و آن انداخت. وقتی شما آنقدر در برخی سیاست های غرب ستیزانه افراط می کنید که حتی کشورهای عضو شانگهای هم نگران می شوند این دیگر تقصیر چین و روسیه نیست. من از کشورهایی صحبت می کنم که همگی در وجه مخالفت با غرب با هم مشترکند، یعنی یکی از وجوه گردهم آمدن این کشورها همین غرب ستیزی است اما ما آنقدر در سالهای گذشته در این بعد افراط کردیم که چینی ها حاضر نشدند تبعات این رفتار را بپذیرند و لذا مانع عضویت ما در این سازمان شدند.
شما می گویید روس ها چرا حاضر نشدند برای ما بلیط خرج کنند. من می گویم کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. وقتی ما خودمان دنبال منافع خودمان نیستیم چرا باید توقع داشته باشیم روس ها به دنبال منافع ما باشند. وقتی ما در یک دوره ای در شانگهای شعارهایی دادیم که بیشتر آنها جنبه ضد امریکایی داشت و دائما جنبه های ضد غربی سازمان شانگهای را برجسته می کردیم باید به این روزها فکر می کردیم. بله در یک دوره ای این حرف ها خریدار داشت اگرخاطرتان باشد در دوره بوش واقعا این شعارها دنباله رو داشت مثلا در سال 2001 تا سال 2005 که بحث پایگاه های نظامی آمریکا در کشورهای آسیای میانه و لزوم خروج آمریکا از این پایگاه ها مثل خان آباد، بدخشان، طالقان و یا در قرقیزستان مطرح بود، شعارهای ضد امریکایی ایران خیلی طرفدار داشت. اما در دوره بعد و با روی کار آمدن اوباما و تغییر سیاست آمریکا سیاست شانگهای هم تغییر کرد و ما نتوانستیم به تناسب این تغییرها خود را تغییر دهیم. در این دوران بحث اصلی در شانگهای به سمت انرژی سوق پیدا کرده بود و بیشتر ناظر بر توسعه همکاری های شرق و غرب بر پایه انرژی بود. لذا در دوره ای که همه نگاه ها به سمت انرژی بود، متاسفانه دولت قبلی ایران همچنان این شعارها را در پکن، در دوشنبه و در جاهای دیگر تکرار می کرد و همه این ها سبب همان چیزی می شد که شما الان به آن ایراد می گیرید.با این حساب شما امیدوارید در طول دولت تدبیر و امید و با توجه به تغییر رویکردی که در سیاست خارجه کشورمان پدید آمده - اگرچه شما تعبیر من را قبول ندارید ـ درها به روی ما باز شود و ما وارد سازمان همکاری شانگهای شویم؟ بله با این واقع گرایی که اکنون به آن رسیده ایم ورود ایران به سازمان همکاری های شانگهای خیلی سخت نباید باشد. عرض کردم بسیاری از این موضوعات به نوع تلاش و رفتار خود کشور هم ربط دارد. مثل این می ماند که شما در یک کلاس درس می توانید روی صندلی بنشینید و صحبت کنید و می توانید ایستاده باشید و صحبت کنید. این بستگی به توانایی ها و خواست شما دارد. لذا با توجه به ابتکارات و خلاقیت ها و نحوه تعاملات، ایران می تواند خیلی موثر باشد.پس شما در کل به اجلاس پیش رو در اوفا که رئیس جمهوری هم در آن قرار است شرکت کنند خوشبین هستید. آیا فکر می کنید در همین اجلاس عضویت ایران در سازمان مطرح و درباره آن تصمیم گیری شود؟بله من خوشبین هستم. در این اجلاس قرقیزستان ممکن است یک مقدار تحفظ نشان بدهد که البته مشخص است که تحت تاثیر دیگران است اما آن خیلی مهم نیست موضوع اصلی روسیه و چین هستند که به نظرم هر دو و هر یک به دلایل خاص خود هم اکنون موضعی نرم تر از گذشته دارند. موضع روسیه، بعد از تحولات مربوط به شبه جزیره کریمه کاملا عوض شده و روسیه به این نتیجه رسیده است که اگر سریع اقدام نکند، ممکن است مزیت های ژئوپلیتیکی و قدرتی را که به هرحال به عنوان یک قدرت نظامی جهانی دارد از دست بدهد. بنابراین با تحولی که در روسیه پیش امده از یک سو و نیازی که این کشور به ایران حس می کند از سوی دیگر و تحولات مثبتی که در مذاکرات هسته ای ایران به چشم می خورد از بعدی دیگر می تواند روسیه را وادار به تحرک بیشتری در این زمینه کند و این کار ایران را راحت تر می کند. موضع چینی ها را هم که عرض کردم. با این همه اینکه در این جلسه اوفا، عضویت ایران مطرح و تصویب بشود، من فکر می کنم این امکانش کم است. یک مقدار هنوز کارکارشناسی با بقیه کشورها دارد که دوستان ما در وزارت خارجه باید با تلاش جدی روی آن کار کنند. اما در کل راه برای ایران هموار تر شده است. یقینا اولین کشوری که بزودی در سازمان همکاری شانگهای پذیرفته خواهد شد، ایران هست.شما در بالا از توسل به ابتکارات از سوی کشورمان سخن گفتید، چه ابتکاری در این خصوص به ذهنتان می رسد؟ ابتکاری که من فکر می کنم اهمیت دارد توجه ایران به مسئله منطقه گرایی است. اگر ایران روی منطقه گرایی بیشتر توجه کند خیلی فواید در انتظار منافع ملی ما خواهد بود. حرف های کلی و فلسفه بافی هایی که در گدشته بود دیگر باید کاملا کنار گذاشته شود. باید یک نمونه از کارهایمان را اجرایی کنیم و مدل آن را به کشورهای منطقه پیشنهاد کنیم و میدان دار باشیم . به نظرم می رسد این طرح توسعه سواحل خلیج فارس و دریای عمان و همین طرح مکران که در آغاز دولت آقای روحانی مطرح شد برای نمونه بسیار خوب باشد. اگر این طرح به درستی ارائه شود هم بخش های اقتصادی منتفع می شوند و هم از لحاظ انرژی جلب توجه می کند و هم ابعاد سیاسی و ژئوپلیتیکی آن برای ما موثر خواهد از سوی دیگر خواست جریان های استقلال طلبانه و نبودن نیروهای خارجی و کم کردن حضورنیروهای غربی در منطقه را که خواست ودغدغه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای است را نیز تامین می کند.منبع: خبرآنلاین / 17 تیر 1394تنظیم: محمدرضا نوروزپورلینک اصلی؛ اینجا
چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 14:22