بیتردید سازمان شانگهای دارای «ظرفیت»های بالقوه فراوانی
است، اما این «ظرفیتها» تأثیری در روابط منطقهای و بینالملل ایجاد
نخواهد کرد، مگر به «نتیجه» تبدیل شوند. در شرایط حاضر، چرخه تبدیل «ظرفیت»
به «نتیجه» در این سازمان به دلایل مختلف معیوب و ناکارآمدی در تحقق اهداف
اولیه آن نیز ملموس است. عقیم ماندن بسیاری از مصوبات و عدم توان سازمان
شانگهای به واکنش موثر به تحولات حوزه مسئولیت خود از جمله فقدان راهبرد و
تلاش عملی برای مقابله با تهدیدات متصاعد از افغانستان گواهی روشنی بر این
ناکارآمدی است. لذا، بهرغم ظرفیتهای بسیار برای بازیگری در عرصه منطقه و
حتی بینالملل، باین سازمان هنوز راه زیادی تا تبدیل شدن به نهادی موثر
دارد و در شرایط فعلی، بیش از یک «مجمع سیاسی» با کارکرد سلبی نیست.
با
این وجود ، نگاه روسیه به این سازمان و نشست سران آن در «اوفا» (17-19 تیر
1394) «ویژه» است. دلیل آن نیز فشارهای مضاعف ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی
غرب است که مسکو را «مجبور» کرده، برخلاف میل باطنی، نظریه اوراسیایی و
بردار شرقی را در سیاست خارجی خود فعال کند. در این شرایط، مسکو با هدف
«نهادسازی» جهت مقابله با قدرت شبکهای غرب به تقویت سازمان شانگهای (و
بریکس) رو آورده و با موثر جلوه دادن آن و نقش محوری خود در این سازمان، از
یک سو، درصدد افزایش تحرک در سیاست خارجی، و از سوی دیگر، به دنبال ایجاد
ابزارهای سلبی و ایجابی جدید برای تخفیف فشار غرب است. در عین حال، مقامات
کرملین بارها تأکید کردهاند که سازمان شانگهای اهداف ضدغربی ندارد و صرفاً
سازمانی منطقهای با هدف پاسخگویی به نیازها و ضرورتهای منطقه است.
همین
رویکرد، تعیینکننده تعامل «محتاطانه» مسکو با تهران در این سازمان است.
لذا، هرچند روسیه بعضاً دیدگاههای مشترکی با ایران در خصوص تهدیدات و
فرصتهای امنیتی و ژئوپولیتکی در جغرافیای شانگهای خصوصاً در آسیای مرکزی
دارد، و میداند که این جغرافیا بدون ایران کامل نیست، اما در تنظیم
تعاملات خود با ایران در چهارچوب این سازمان، همواره ملاحظات بینالمللی
خصوصاً روابط خود با غرب را به مزایای همکاری منطقهای با تهران ترجیح داده
است.
به همین دلیل، مسکو همواره به عضویت دائم ایران در سازمان
شانگهای به دیده تردید نگریسته و آن را منوط به رفع تحریمهای بینالمللی
علیه تهران کرده که البته هیچ ارتباطی «معناداری» میان این دو مسئله نیست.
این پیششرط صرفاً «بهانه» و راهحلی میانه برای رد «عضویت دائم» ایران و
در عین حال، استمرار «عضویت محدود» آن است. چرا که از یک سو، روسها
معتقدند که «عضویت دائم» ایران چالشهای روابط تهران با غرب را به این
سازمان خواهد کشاند و آن را به سازمانی ضدغربی تبدیل خواهد کرد، اما از
دیگر سو، معترفند که تهران میتواند نقشی مهم در تحقق اهداف مهم این سازمان
در تأمین ثبات و امنیت بلندمدت و حل مسائل آن بدون دخالت خارجی ایفا
نماید. خصوصاً در شرایطی که تهدیدات از ناحیه افغانستان در حال تشدید هستند
و احتمال توسعه فعالیت «داعش» به آسیای مرکزی نیز افزایش یافته است.
اما،
در شرایط حاضر که روسیه با رویکردی عملگرایانه از تشدید تنش با غرب احتراز
دارد، وجه اول این دوگانه را بر وجه دوم ترجیح میدهد و نگاه «محتاطانه»
به «حضور فعال» ایران در سازمان شانگهای را حفظ خواهد کرد. چرا که به عمق
اختلافات تهران با غرب واقف است و میداند که حتی در صورت انعقاد پیمان
جامع هستهای نیز تنشها در روابط آنها به راحتی قابل رفع نیستند. افزون بر
این، مسکو از این نیز بیم دارد که بهرغم برخی اشتراک نظرات، الحاق اعضاء
جدید از جمله ایران (به همراه هند، پاکستان، افغانستان و ...) با
برداشتهای متفاوت از مفاهیم امنیتی و روندهای منطقهای، احتمالاً نه تنها
باعث تقویت کارآمدی سازمان شانگهای نشود، بلکه نظم فعلی سازمانی آن را نیز
با مشکل مواجه کند.
در مقابل، تهران نیز به «محدودیتهای» حضور
«فعال» (عضویت) در سازمان شانگهای و تعامل با چین و روسیه در این سازمان
واقف است. لذا، هرچند با هدف متنوعکردن ابزارهای خارجی، تحرکبخشی به
سیاست خارجی، تأمین ضرورتهای امنیتی و ژئوپولیتیکی منطقهای و خصوصاً
استفاده بهتر از ظرفیتهای مسکو و پکن به «فعال»کردن نقش خود اقبال نشان
داده، اما رویکرد آن به این سازمان «محتاطانه» است.
تهران به
واقعیتهایی این سازمان از جمله رویکرد ابزاری چین و روسیه، ضعفهای سایر
اعضاء و برداشتهای متفاوت اعضاء از برخی مفاهیم از جمله امنیت، تهدید و
اقدام جمعی توجه دارد. تهران میداند که اعضای کلیدی (چین و روسیه) به
همگرایی منطقهای اعتقادی ندارند، از موقعیت برتر خود چشم نخواهند پوشید و
به سایر اعضاء (از جمله در صورت عضویت دائم ایران) اجازه جریانسازی
نمیدهند. از سوی دیگر، ذهنیت رقابت میان مسکو و پکن، دیدگاههای متفاوت
آنها به تحولات منطقهای و اهداف متفاوت آنها از حضور در سازمان شانگهای
اجازه پویایی به این سازمان را نمیدهد و تهران در صورت عضویت در آن، امکان
تحرک زیادی نخواهد داشت.
در این بین، هرچند این فرض مطرح میشود،
که روسیه به منظور متعادل کردن نفوذ چین از عضویت ایران حمایت میکند، اما
همچنان که اشاره شد، اولاً، در این سازمان کنش قابل لمسی اتفاق نمیافتد که
نیاز به متعادلسازی باشد، ثانیاً، ایران در شرایطی نیست که کنشهای محدود
اقتصادی چین (که بعضاً به صورت دوجانبه و خارج از چهارچوبه این سازمان
انجام میشود) را متعادل نماید و ثالثاً، این فرض که تهران ضرورتاً در صف
روسیه و در مقابل چین قرار بگیرد، محل سئوال است. از سوی دیگر، ایران به
نیکی میداند که باید از ورود غیرضرور و بیمنفعت به رقابت مسکو با چین و
رقابت/تقابل مسکو با غرب که میتواند تهران را به کارت چانهزنی مسکو تبدیل
کند، احتراز نماید.
با این اوصاف، در مقطع حاضر نگاه تهران به
حضور در سازمان شانگهای حتی در صورت عضویت دائم در آن «محدود» و توقع آن از
مناقع حاصل از این سازمان «نسبی» است، و اغراق در این زمینه را
«واقعبینانه» نمیداند. ایران تنها درصدد استفاده از مزیتهای سیاسی آن و
خصوصاً ظرفیتهای روسیه و چین، نه صرفاً در این سازمان، بلکه در سایر
عرصهها از جمله برای چانهزنی با غرب است که به زغم «برخی» در تهران، این
امر در صورت عضویت دائم تهران در سازمان شانگهای، شکل منظمتری به خود
خواهد گرفت.