مردم و نخبگان روس که همچنان با پیشذهنیت قوی روسیه بهمثابه یک «قدرتِ بزرگ» زندگی میکنند، بهار دستکاریشدة عربی در خاورمیانه از سوی غرب برای تغییر نقشة سیاسی این منطقه با هدف ایجاد خاورمیانه بزرگتر با نفوذ هر چه بیشتر واشنگتن و بروکسل به ضرر مسکو را در کنار سیاست تهاجمی غرب در موضوع سپر ضدموشکی اروپایی برای تغییر نقشه امنیتی اروپا و بیروناندازی بلندمدت روسیه از این قاره سبز، دو تحول عمده میدانند که نهتنها انقباض ژئوپلیتیکی روسیه را به دنبال خواهد داشت، بلکه با توجه به توسعهطلبیهای سیریناپذیر آمریکا امنیت بلندمدت این کشور را نیز با چالش مواجه میسازد.
با این ملاحظه، بهنظر میرسد چرایی پایداری قابل تأمل روسیه در برابر فشارهای غرب علیه ایران و سوریه که همچون واکنش مسکو به مداخله غرب در فضای شوروی سابق و مسئله پرتنش سپر ضدموشکی اروپایی انرژی زیادی را از سیاست خارجی روسیه گرفته و نهتنها باعث تشدید تنش در روابط مسکو با غرب شده، بلکه تعامل روسیه با ترکیه و کشورهای عربی مخالف ایران و سوریة بشار اسد را نیز با چالش همراه کرده، فقط با پیشذهنیت نبایستگی تغییر نقشه خاورمیانه به ضرر روسیه قابل تفسیر باشد.
از این رو، عدم موفقیت رهبران تل آویو در متقاعد کردن پوتین در سفر اخیر وی به اسرائیل برای همراهی بیشتر با فشارهای غرب بر تهران و دمشق، چندان دور از انتظار نبود. به بیانی دیگر، پرواضح است روسیهای که به تصور منافع امنیتی و ژئوپلیتیکی در سوریه و ایران آگاهانه در حال پرداخت هزینه ازجمله محروم شدن از منافع کلانترِ تعامل با غرب و کشورهای عربی است، حاضر نخواهد شد به خاطر روابط نهچندان پراهمیت فعلی با تل آویو از ایران و سوریه صرفنظر کند.
لذا با توجه به از پیش مشخص بودن این پاسخ منفی و نیز عدم امضای قرارداد قابل توجه در سفر پوتین به فلسطین و اردن، میتوان ادعا کرد که او در سفر خاورمیانهای خود نه به دنبال تحکیم روابط دوجانبه با این سه کشور، بلکه در پی ارسال پیامی منطقهای و بینالمللی بود. این سفر در بُعد منطقهای برای متوازن و چندبُرداری نشان دادن سیاست خاورمیانهای مسکو بود؛ چراکه پوتین به خوبی میداند که حمایتهای روسیه از ایران و سوریه روابط مسکو با ترکیه و کشورهای عربی منطقه را خدشهدار کرده است. در بعد بینالمللی نیز پوتین با این سفر به دنبال فهماندن این مهم به غرب بود که نفوذگذاری آنها در خاورمیانه بدون بازی دادن به مسکو با تأخیر و هزینه همراه خواهد بود و غربیها باید در نقشة آتی خاورمیانه سهمی بایسته برای روسیه در نظر بگیرند.
به عبارتی، پوتین با این سفر به دنبال آن بود که نهتنها به واشنگتن، بلکه به کشورهای خاورمیانه نشان دهد که آنها انتخاب دیگری جز واشنگتن نیز دارند و مسکو میتواند نقش متوازنکننده را در برابر آمریکا در این منطقه ایفا نماید. البته با توجه به عدم توان روسیه برای هماوردی با قدرت شبکهای غرب به رهبری آمریکا در تحولات آتی خاورمیانه، پوتین نیز به عدم توان روسیه برای ایفای یک نقش جریانساز در این منطقه اعتراف دارد؛ لذا سفر او تلاشی برای ممانعت از محدود شدن هر چه بیشتر دایرة منافع آتی روسیه در خاورمیانه و نشان دادن این مهم بود که مسکو ترمزی برای سیر تحولات در این منطقه نیست.