مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

روابط تاریخی ایران و روسیه (6)

خبرگزاری "اسپوتنیک" فارسی در ششمین قسمت از بررسی روابط تاریخی ایران و روسیه طی گفتگو با ولادیمیر ساژین به پیامدهای انقلاب اکتبر 1917 روسیه برای ایران پرداخته است؛

بنا به عقیده بسیارى از محققین علوم اجتماعى، تاریخ بشریت شاهد وقوع سه انقلاب بزرگ بوده که توانسته روند تاریخ را تغییر دهد.   انقلاب هاى کبیر ١٧٨٩ فرانسه، انقلاب اکتبر ١٩١٧ روسیه و انقلاب اسلامى ١٩٧٩ ایران از جمله آنها هستند. البته انقلاب روسیه تاثیر قابل ملاحظه اى در توسعه روابط اجتماعى در ایران داشته است. ویژگى هاى اصلى اثرات این انقلاب چه بود؟


ساژین در ادامه مى گوید، بروز انقلاب روسیه تنها یک پدیده ناگهانى نبود که در آن کاخ زمستانى پتروگراد در ٧ نوامبر سال ١٩١٧ توسط بلشویک ها سقوط کند. این یک تحول قدرتمند اجتماعى بود که از زمان کناره گیرى نیکولاى دوم، تزار روسیه در فوریه ١٩١٧ آغاز و تا پایان جنگ هاى داخلى روسیه در سال ١٩٢٢، ادامه یافت.

بدون شک، بسیارى از کشورها و اساساً تاریخ قرن بیست تحت تاثیر انقلاب روسیه قرار گرفت. ایران نیز به عنوان یک همسایه و شریک چند صد ساله روسیه از تاثیرات این انقلاب بى بهره نماند.

این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که نقش امپراطورى روسیه در اقتصاد، سیاست و امور نظامى ایران در اواخر قرن ١٩ و اوایل قرن بیستم تعیین کننده بود. در همین حال بریتانیا نیز مایل به از دست دادن موقعیت سنتى خود در خاورمیانه از جمله ایران نبود. این کشور تبدیل به میدان نبردی بین دو امپراطورى شده بود.

دولت جدید بلشویک روسیه نمى خواست سیاست هاى امپریالیستى تزارى را در قبال ایران ادامه دهد. چرا که بلشویک ها بر این باور بودند که در آینده نزدیک در بسیارى از کشورها باید انقلاب جهانى کمونیستى رخ دهد و براى نزدیک شدن وقوع این انقلاب آنها آماده تبلیغ و گسترش ایده هاى بلشویسم در سراسر جهان از جمله ایران بودند.

آنها مخالف روش هاى نخ نما شده برده دارى امپریالیستى در دیگر کشورهاى خارجى بودند. به عقیده رهبران بلشویکى دیر یا زود اکثر کشورها با متحد شدن تبدیل به جمهورى کمونیستى شوروى خواهند شد.

بنابراین دولت شوروى در ٢٧ ژانویه ١٩١٨ رسما طى یادداشتى کلیه توافقنامه ها و قراردادهاى نابرابر با ایران را "که باعث محدودیت ملت ایران در حق حاکمیت و استقلال آنها مى شد" را لغو کرد. همچنین پیمان سال ١٩٠٧ میان روسیه و بریتانیا که در آن حوزه نفوذ دو امپراطورى در ایران تعریف شده بود نیز فسخ گردید.

البته بریتانیا تمایلى براى از دست دادن ایران نداشت. در سال هاى ١٩١٩ تا ١٩٢٠ تعدادى سند بین ایران و بریتانیا امضا گردید که باعث افزایش نفوذ لندن در تهران شد. انگلیسى ها به تدریج رهبرى نیروهاى مسلح ایران را به دست گرفته و محتاطانه به سلطنت رسیدن رضا خان، سرهنگ بریگاد قزاق را فراهم کردند.

با این وجود، بریتانیا در آغاز دهه 1920 احساس خوبی در ایران نداشت. با اینکه انگلیس میل به دست آوردن کنترل بر اقتصاد و سیاست، گسترش حضور نظامی و دیگر اقدامات خود در ایران را داشت، اما از طرف دیگر شاهد رشد نارضایتی عمومی بود.

بیشترین نارضایتی ها را می توان در جنبش های ملی آزادیبخش و شورش ها در گیلان، آذربایجان، بخشی از خراسان و دیگر مناطق کشور عنوان کرد. مخالفان خواستار خروج نیروهای بریتانیا از ایران و دموکراتیزه کردن زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه بودند. روشنفکران دمکرات در پایتخت خواستار مبارزه فعال علیه دولت انگلیس و حامیان ایرانی آنها بودند.

بلشویکها از احساسات ضدانگلیسی استفاده کرده و برای هدایت نارضایتی توده ها در راستای انقلاب کمونیستی تلاش می کردند. هدف اصلی آنها شوروی کردن ایران (و یا حداقل استان های شمالی آن) از طریق صدور انقلاب بود. همزمان رهبران روسیه شوروی با دخالت های آشکار و نامشهود در روند سیاسی ایران و برای تثبیت و قانونی جلوه دادن دولت جدید بلشویکی در ماه مه 1920 شروع به برقراری و ایجاد روابط رسمی با دولت شاه کردند.

در 26 فوریه 1921 پیمان ایران و شوروی در مسکو به امضا رسید. این اولین قرارداد دولت روسیهِ سوسیالیتی اتحاد شوروی با کشوری از خاورزمین بود. در این پیمان دولت شوروی امتناع خود برای شرکت در فعالیت ها و موافقت هایی که "منجر به تضعیف و اخلال در حق حاکمیت ایران" شود را اعلام کرد.

این پیمان برای خزانه تقریبا خالی ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار شد، چرا که دولت شوروی روسیه "از هر نوع حقوق خود نسبت به قروضی که دولت تزاری به ایران داده‌ است" صرف نظر کرد. جمع کل استقراض ها بدون احتساب سود بانکی در سال 1917 به 65 و نیم میلیون روبل طلا می رسید.

دولت شوروی استفاده از راه‌های شوسه از انزلی به تهران و از قزوین به همدان با تمام اراضی و ابنیه و اثاثیه متعلق به راه‌های مذکور و همچنین خطوط راه آهن از جلفا به تبریز و از صوفیان به دریاچه ارومیه با تمام ابنیه و وسایل نقلیه و متعلقات دیگر، اسکله‌ها و انبارها و کشتی‌های بخاری و یدک کش و کلیه وسایل نقلیه در دریاچه ارومیه با تمام متعلقات آنها، تمام خطوط تلگرافی و تلفنی با تمام متعلقات و ابنیه و اثاثیه که در ایران توسط دولت سابق تزاری ساخته شده‌ و نهایتا بندرانزلی با انبارها و کارخانه چراغ برق و سایر ابنیه را بلاعوض به مالکیت ایران در آورد.

مسکو به طور داوطلبانه از جزایر ایرانی آشوراده و غیره واقع در دریای خزر و در نزدیکی سواحل ایران صرف نظر کرد. قرارداد کاپیتولاسیون با روسیه لغو شد. یکی از مفاد مهم پیمان سال 1921 به رسمیت شناختن دولت شوروی از حق استفاده ایران از پرچم خود در ناوگان دریای خزر بود. ایران حق ترانزیت کالا از طریق قلمروی شوروی را بدست آورد. همین حق به دولت شوروی نیز اعطا شد.

این پیمان مهم گام مثبت و قابل توجهی در تاریخ روابط خارجی ایران داشت. قرارداد سال 1921 باعث تثبیت اوضاع سیاست داخلی ایران و در نتیجه ظهور شرایطی برای احیای یک دولت متمرکز گردید. علاوه بر این، با وجود ابهام در فصول 5 و 6 قرارداد که باعث بروز نارضایتی در محافل سیاسی ایران شد، اما به هر حال این کشور در مقابل تهدیدات هژمونیک توسط انگلستان، آلمان و پس از آن ایالات متحده تا حد قابل ملاحظه ای به استقلال رسید.

ساژین در خاتمه می گوید که بی شک انقلاب کبیر روسیه در تاریخ ایران تاثیرگذار بود. اثرات مثبت و منفی آن در روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی تا سال 1979 بروز یک انقلاب کبیر دیگر در ایران قابل ذکر است.

گفتگو با: ولادیمیر ساژین، کارشناس مرکز ایران در موسسه شرق شناسی آکادمی علوم روسیه (مسکو)
منبع: رادیو « اسپوتنیک» فارسی / 27 فوریه 2017

لینک اصلی: اینجا

روابط تاریخی ایران و روسیه (8)

روابط تاریخی ایران و روسیه (7)

روابط تاریخی ایران و روسیه (5)
روابط تاریخی ایران و روسیه (4)
روابط تاریخی ایران و روسیه (3)
روابط تاریخی ایران و روسیه (2)
روابط تاریخی ایران و روسیه (1)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد