مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

همه فرضیه ها در مورد نقش روسیه در سوریه

افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه، موضوعی است که این روزها خط اصلی خبری و تحلیلی مطبوعات و رسانه های بین المللی را به خود اختصاص داده است. در این میان، فارغ از بحث ها و گمانه زنی های معمول، یک پایگاه تحلیلی آمریکایی به بررسی و ارزیابی پنج سناریو مربوط به این موضوع و تأثیرات و پیامدهای آن پرداخته است.  

پایگاه تحلیلی «المانیتور» در مطلبی به موضوع افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه پرداخته و ضمن اشاره به تحولات هفته های اخیر و موضع گیری های مقامات روس درباره این موضوع ـ از جمله درخواست ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه برای تشکیل یک «جبهه واحد» علیه داعش ـ به بررسی این موضوع پرداخته که مجموع این تحولات، چه تأثیری بر آینده تحولات سوریه خواهد داشت. در این راستا، به پنج سناریوی محتمل اشاره شده است.

سناریوی نخست:

روسیه به طور مستقیم – چه از طریق زمینی و یا هوایی – وارد درگیری نمی شود و نقش خود را به تأمین کمک های نظامی، فنی و مستشاری برای دمشق محدود خواهد کرد. از این جمله می توان به توسعه پایگاه دریایی روسیه در ساحل غربی سوریه اشاره کرد. وقوع چنین وضعیتی کاملاً محتمل است، ولی بعید است، بتواند به شکست داعش منجر شود.

برخی تحلیلگران خاورمیانه بر این باورند که هدف اصلی روسیه، این است که در صورت از هم پاشیدن و تجزیه سوریه، ایجاد یک دولت علوی در غرب سوریه تضمین شود. در این میان، برخی دیگر نیز چنین ابراز عقیده می کنند که نتیجه اجتناب ناپذیر مداخله روسیه، تجزیه سوریه خواهد بود. به باور این گروه، نشانه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه محل استقرار نیروهای روس، روی خطوطی است که برای ایران و دولت اسد اهمیت استراتژیک دارد و این مناطق را از دیگر بخش ها جدا می سازد. این همان خطوطی است که در آینده می تواند محل استقرار نیروهای سازمان ملل باشد. با وجود این، به عقیده نگارنده، روسیه به هیچ وجه آماده چنین سناریویی نیست، بلکه درست برعکس، همه تلاش خود را برای حفظ سوریه به عنوان یک دولت یکپارچه به کار می بندد.

سناریوی دوم:

به درخواست دولت دمشق، روسیه به همراهی نیروهای ارتش سوریه و همچنین نیروهای داوطلب کشورهای همسایه، وارد نبرد با داعش می شود. برای اجرای این سناریو، دو احتمال وجود دارد؛ نخست، انجام حملات راکتی و هوایی، به همراه مشارکت روس ها در عملیات زمینی. چنین حالتی بعید است، زیرا در صورت افزایش تلفات نیروهای روس، واکنشی منفی در میان افکار عمومی روسیه برانگیخته خواهد شد.

احتمال دوم، عبارت است از انجام حملات راکتی و هوایی به مواضع داعش و احتمالاً برخی دیگر از گروه های تروریستی همچون «جبهه النصره»، بدون حضور نیروی زمینی روسیه. این همان کاری است که آمریکایی ها انجام می دهند. در این حالت، تنها ارتش سوریه و متحدان منطقه ایش در نبرد زمینی شرکت خواهند داشت. این حالت نیز ریسک بالایی دارد، زیرا بخت موفقیت آن اندک است.

در هر دو حالت، دست کم به میزانی از هماهنگی با نیروهای آمریکایی حاضر در ائتلاف بین المللی ضد داعش نیاز است تا از برخورد احتمالی جنگنده ها و یا حمله به مواضع یکدیگر اجتناب شود. پوتین و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل، در جریان گفت و گوی اخیر خود در مسکو به این موضوع پرداختند.

سناریوی سوم:

روسیه به ائتلاف بین المللی که هم اکنون مشغول انجام عملیات در سوریه است، ملحق می شود. با این حال، با توجه به وضعیت کنونی روابط روسیه و ایالات متحده – و به طور کلی غرب – غیرممکن است که روسیه بپذیرد نیروهای خود را تحت فرماندهی آمریکا قرار دهد و در مقابل، آمریکا نیز هیچ گاه از نقش فرماندهی و رهبری خود کوتاه نخواهد آمد؛ افزون بر این، بعید است که دولت آمریکا به همکاری با دولت دمشق بپردازد، مگر اینکه امری غیرممکن اتفاق بیفتد؛ یعنی مسکو به عنوان پلی برای تسهیل همکاری لازم میان دو طرف عمل کند. این سناریو به کلی غیرواقع بینانه است.

سناریوی چهارم:

روسیه یک ائتلاف موازی را در کنار ائتلاف بین المللی کنونی شکل خواهد داد که از روسیه، سوریه، عراق و ایران و همچنین نیروهای داوطلب کشورهایی چون لبنان، افغانستان و پاکستان تشکیل می شود؛ اما خود مستقیم در عملیات زمینی درگیر نخواهد شد. این سناریو، محتمل است، اما در چنین حالتی، کسب پیروزی کامل در مقابل داعش بسیار دشوار خواهد بود.

سناریوی پنجم:

روسیه با همکاری اصلی ترین شریک استراتژیک خود، یعنی چین، یک ائتلاف موازی گسترده تر را تشکیل خواهد داد. شاید این امر در حد یک تخیل به نظر برسد، اما می تواند وضعیت را به شدت دگرگون کند. مجموعه ای از شرایط، از امکان پذیر بودن چنین حالتی حکایت دارد.

نخستین مورد از این شرایط، این است که چین از افزایش حضور خود در منطقه، نه فقط همچون گذشته از جنبه اقتصادی، بلکه همچنین از جنبه نظامی و سیاسی نفع می برد. دوم آنکه چین از بابت توسعه فعالیت گروه های افراط گرا، به ویژه گروه های مسلح جدایی طلب اویغور در مناطق غربی خود نگران است. سومین مورد هم این است که همکاری نظامی میان روسیه و چین، چه به صورت دوجانبه و چه در چارچوب سازمان همکاری شانگهای، به شکلی مستمر رو به افزایش بوده است.

به هر حال، در صورتی که این سناریو محقق شود، به شدت سبب تقویت این ائتلاف موازی شده و بخت پیروزی بر داعش و دیگر گروه های تروریستی را افزایش می دهد.  


نویسنده:
ویتالی ناومکین / رئیس موسسه شرق شناسی آکادمی علوم روسیه
منبع: تابناک به نقل از «المانیتور» / 25 سپتامبر 2015

منبع اصلی: اینجا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد