نظر به درک پوتین از قدرت نرم، مداخله روسیه در انتخابات ریاست جهوری ایالات متحده در سال 2016 و حمله سایبری روسیه به سرورهای کمپین امانوئل ماکرون، نباید کسی را غافلگیری کند. پوتین پیش از انتخاب دوباره در سال 2012 به یکی از روزنامه های مسکو گفته بود که " قدرت نرم مجموعه ای ابزارها و شیوه ها برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی بدون استفاده از زور است، از طریق اطلاعات و دیگر ابزار نفوذ."
از نظر کرملین، انقلاب های رنگی در کشورهای همسایه و خیزش های بهار عربی نمونه هایی از استفاده ایالات متحده از قدرت نرم به عنوان شکلی جدید از جنگ ترکیبی بوده اند. مفهوم جنگ نرم در مفهوم سیاست خارجی روسیه ترکیب شده است و در مارس 2016 ولادیمیر گیراسموف فرمانده ارتش روسیه تاکید کرد که پاسخ به این دست تهدیدات خارجی " با استفاده از نیروهای رسمی نظامی غیرممکن است، تنها با استفاده از شیوه های ترکیبی یکسان می توان با آن مقابله کرد."
قدرت نرم چیست؟ برخی فکر می کنند هر کنشی به غیر از نیروی نظامی است، اما تصور اشتباهی است. قدرت نرم قابلیت به دست آوردن آنچه می خواهیم از طریق جذب و اقناع، به جای تهدید اجباری یا پیشنهاد پول است.
قدرت نرم خیر و شری در خود ندارد. ارزش های قضاوت به سرانجام، ابزارها و پیامدهای یک کنش بستگی دارد. پیچیدگی های ذهنی الزاما بهتر از پیچیدگی های نظامی نیست (هر چند سوژه معمولا در روندهای ذهنی خودمختاری دارند تا روندهای فیزیکی). اسامه بن لادن به مردانی که سپتامبر 2011 هواپیماها را به مرکز تجارت جهانی کوبیدند نه پولی پرداخت کرد و نه آن ها را تهدید کرد: او با ایده های خود برای انجام کارهای شیطانی آن ها را به خود جلب کرد.
قدرت نرم برای جذب می تواند با اهداف تهاجمی همراه باشد. کشورها از مدت ها قبل میلیاردها دلار در بازی رقابت بر سر جذابیت برای دیپلماسی عمومی و رسانه هزینه کرده اند – "نبرد برای فتح قلب ها و ذهن ها ". ابزارهای قدرت نرم همچون طرح مارشال و صدای آمریکا به تعیین نتیجه جنگ سرد یاری رساندند.
پس از جنگ سرد، نخبگان روس بر این باور بودند که اتحادیه اروپا و گسترش ناتو، و همچنین تلاش های غرب برای حمایت از دموکراسی، به منظور تهدید و منزوی کردن روسیه طراحی شده است. در واکنش، روس ها کوشیدند تا قدرت نرم روسیه را با ارتقای ایدئولوژی سنت گرایی، حاکمیت ملی و ملی گرایی گسترش دهند. این سیاست در کشورهایی همچون مجارستان، جایی که ویکتور اورن نخست وزیر به ستایش "لیبرال دموکراسی" پرداخت، همچنین در میان مهاجران روس، در کشورهای فقیر آسیای مرکز و همچنین جنبش های دست راستی پوپولیست در اروپای غربی طنین انداز شد.
جنگ اطلاعات می تواند به صورت تهاجمی برای تضعیف رقبا استفاده شود و می توان از آن تحت عنوان " قدرت نرم منفی" یاد کرد. با حمله به ارزش های دیگران، می توان از جذابیت آن ها و در نتیجه قدرت نرم مرتبط با آن کاست. مدارک موجود حکایت از آن دارد که روس ها از سال 2015 مداخله خود در انتخابات ایالات متحده را کلید زده اند؛ هدفشان این بود که روند دموکراتیک ایالات متحده را آلوده و بی اعتبار سازند. برگزیده شدن ترامپ، که پوتین را ستایش می کرد، هدیه ای اضافه بود.
اینک مداخله روسیه در سیاست های داخلی دموکراسی های اروپا با هدف کاهش جذابیت ناتو، تجسم قدرت سخت غرب که روسیه آن را یک تهدید می داند، طراحی شده است. در قرن نوزدهم نتیجه رقابت برای تعیین ارباب اروپا در وهله اول از طریق ارتش مشخص می شد، امروز اما از طریق اینکه چه کسی قلب ها را می برد.
جنگ اطلاعاتی ورای قدرت نرم است؛ و چیز تازه ای نیست. دستکاری ایده ها و روند های الکترونیکی از طریقه پرداخت پول سابقه دور و درازی دارد، هیتلر و استالین در حملات رادیویی پیشگام بودند. اما رسانه ای که بیش از حد پروپاگاندا کند اعتبارش را از دست می دهد و در نتیجه فاقد جذابیت مخاطب می شود – و نمی تواند قدرت نرم تولید کند.
هر چند جنگ اطلاعات چیز تازه ای نیست، اما فن آوری سایبری آن را ارزان تر، سریع تر، در دسترس تر، همچنین دشوارتر برای شناسایی و راحت تر برای انکار کرده است. اما با وجود اینکه جنگ اطلاعاتی روسیه تا حدودی در بحث های اخلالگری موفق بوده و تا حدی انتخابات 2016 ایالات متحده را تحت تاثیر قرار داد اما در جنگ نرم ناکام بوده است. مرکز "مشاوره پورتلند" در لندن اسامی 30 قدرت برتر "جنگ نرم" را منتشر کرده است و روسیه رتبه 27 را کسب کرده است.
از قضا، جنگ اطلاعاتی روسیه به جای اینکه باعث استفاده از امتیاز ترامپ شود، با کاهش قدرت نرم روسیه در آمریکا دست رئیس جمهور ایالات متحده را بسته است. آنچنان که برخی از تحلیگران اشاره می کنند بهترین پاسخ به "آتش ادعاهای دروغ" این است که سعی نشود به هر دروغ پاسخ داده شود، بلکه علیه این روند پیش -آگاهی سازی صورت گیرد. همچنان که پیروزی ماکرون نشان داد، انتخابات اروپا در سال 2017 شاید از این پیش آگاهی سازی منتفع شود.
نویسنده: جوزف نای، استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه هاروارد منبع: دیپلماسی ایرانی به نقل از «سیندیکت پراجکت» / 9 می 2017