مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

اتحاد جدید ایران و روسیه در خلاء قدرت امریکا

جنگ در سوریه تصویر اتحادی را به جهان ارائه داده که به تا چند سال پیش به هیچ وجه قابل پیش بینی نبود: اتحاد میان ایران و روسیه. لیکن این اتحاد چنانچه قبلاً بیشتر یک شراکت تاکتیکی بود که برای هر دو به منظور حل بحران سوریه مفید بود (قبل از آنکه اسد به دست نیروهایی که توسط قدرت های مخالف دولت سوریه مسلح شده اند، سرنگون شود)،  

 به نفع هر دو طرف بود، اکنون (برای غرب) ممکن است به چیزی بسیار عمیق تر تبدیل شود. 


دو برنامۀ سیاسی ایران و روسیه به هم شباهت ندارند آن گونه که اغلب به طور سطحی گرایش به چنین ادعایی وجود دارد. مسکو و تهران دو قدرتی هستند که اغلب منافع مختلفی در خاورمیانه داشته اند و اساساً در برخی از بخش ها با هم رقابت دارند. لیکن تفاوت در این است که در حالی که در سال های گذشته ایران و روسیه دارای روابطی کاملاً مثبت با غرب بوده اند یا در هر صورت در مرحلۀ اعاده بودند ( دوران شراکت میان روسیه و اروپا یا همان توافق هسته ای ایران را تصور کنید)، اکنون اوضاع اساساً دگرگون شده است. 


تمرکز درگیری میان غرب و شرق بیش از پیش در حال شدت گرفتن است و عملاً قرار گرفتن مجدد ایران و روسیه را در یک جهت دقیقاً به منظور جلوگیری از اینکه دشمنان مشترکشان از نقاط بیشتر آنها را هدف قرار دهند، تقریباً طبیعی جلوه می دهد. سوریه از برخی جهات باعث تقویت این اتحاد جدید گردید. اتحادی که بیشتر بر اساس ضرورت شکل گرفته است تا از روی عشق و علاقه. اتحادی که البته اکنون ممکن است شراکتی کاملاً جدید و مسأله ساز برای خودِ منافع غرب در منطقۀ خاورمیانه (و غیر آن) ایجاد کرده باشد.


تصمیم دولت ترامپ مبنی بر مخالفت با توافق هسته ای سال ٢٠١٥ ایران اکنون بهای ژئواستراتژیک بسیار بالایی به همراه دارد. زیرا تلاش پوتین برای تبدیل ساختن روسیه به یک ابرقدرت با برخورداری از یک عرصۀ وسیع نفوذی این کشور را به تمایل ایران به بقاء و تقویت خود در مقابل تحریم های بین المللی و محاصرۀ سیاسی اسرائیل و جهان عرب وابسته به واشنگتن توأم می سازد. اتفاقی نیست که از زمانی که ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به قدرت رسید، مسکو و تهران سیاست های بیش از پیش شبیه تری را به در پیش گرفته اند. سیاست هایی مرتبط با مهار آمریکا و گسترش متعاقب نفوذشان در منطقۀ خاورمیانه. این به معنای از دست رفتن رهبری آمریکا است که منطقه را به روسیه و در مرحلۀ دوم به ایران واگذار کرده است.


از این جهت سخنان کیهان برزگر که توسط رابین رایت از نشریۀ نیویورکر نقل گردید، جالب توجه می باشند: «دو سال پیش آمریکا مسائل منطقه ای را حتی برای ایران طراحی می کرد». کیهان برزگر، مدیر موسسۀ مطالعات راهبردی خاورمیانه در تهران و عضو پیشین مرکز بلفر دانشگاه هاروارد در مسکو چنین به من گفت: «اکنون این امر پایان یافته است. حالا روسیه است که برای بازیگران منطقه‌ای بسیار اغواکننده است و آنها دوست دارند که به حرکت روسیه بپیوندند. آمریکا موجب سرگردانی و سردرگمی منطقه شده است. در این راستا روسیه خلأ قدرت را پر کرده است». 


این گواهی بر وجود محوری است که پا را از تاکتیک ساده ای که شاهدش بودیم، فراتر می نهد. زمانی که در نوامبر سال ٢٠١٧ پوتین عازم تهران شده تا با [آیت الله] علی خامنه ای، رهبر معظم و [آقای] حسن روحانی، رئیس جمهور ملاقات کند. در آن مناسبت رسانه های ایران یکی از جملات رهبر معظم را که بسیار حائز اهمیت بود، نقل می کردند: «همکاری ما می تواند آمریکا را منزوی سازد». به عقیدۀ رابین رایت در دیدار میان رهبر روسیه و [آیت الله ] خامنه ای که دیداری غیرمعمول بود زیرا اساساً خصوصی بود و فقط مترجمان حضور داشتند، به نظر می رسد که پوتین خطاب به رهبر ایران چنین گفته باشد: «من به تو خیانت نخواهم کرد».


در این جمله تمام ژئوپلیتیک روسیه در خاورمیانه نهفته است. پوتین نمی خواهد یک متحد آسان قلمداد شود بلکه قصد دارد نزد تمامی شرکاء به عنوان کسی قلمداد شود که می توان به وی اعتماد کرد. برعکس آمریکا که سوای برخی از شرکای تاریخی، همواره متحدان «تاکتیکی» را رد کرده است و خود را به هر جا که مفیدتر بوده انتقال داده است و این نوع آشفتگی آمریکا دستاوردهای بسیار مهمی در منطقۀ خاورمیانه به همراه آورده است. با توجه به اینکه کشورهای بسیاری هستند که به کرملین رو می آورند تا تضمین هایی برای ثبات کسب نمایند. 


در یک سال اخیر نیز همکاری نظامی میان مسکو و تهران افزایش یافته است. سوریه آشکارا صحنۀ بزرگی بوده است که در آن این اتحاد تقویت و تحکیم گردید. در میان شن ها و شهرهای سوریه، روسیه، ایران و شرکای منطقه ای اقدام به امضای پیمانی ابتدا در جنگ علیه دولت اسلامی و سپس در دفاع از وحدت ارضی سوریه نموده اند. البته واضح است با دو قصد و نیت مختلف. ایران به منظور ایجاد و تقویت محور شیعی خود، روسیه نیز به منظور حفظ پایگاه های خود در سوریه و نیز یک متحد ارزشمند در خاورمیانه. لیکن این جنگ همچنین راهی برای افزایش تماس ها میان این دو دستگاه جنگی فراهم آورده است. در ماه نوامبر، ژنرال والری گراسیموف به منظور انجام گفتگوهایی با همتای ایرانی اش، سرلشکر محمد باقری عازم تهران شد. در آن زمان باقری گفته بود: «یک همکاری خوب نظامی میان ایران و روسیه وجود دارد و طبعاً حوزه های بسیاری برای گسترش این همکاری وجود دارد».


مسکو و تهران هنوز هم تفاوت هایی با هم دارند و اهداف مشترکشان علت ها و مقاصد مختلفی دارند. همواره باید این موضوع را متذکر شد. در جبهۀ رابطه با اسرائیل نیز در حالی که ایران این کشور را یک دشمن قلمداد می کند، روسیه یک شراکت قدرتمند سیاسی و اقتصادی با این کشور دارد و خودِ لاوروف لفاظی ضداسرائیلی تهران را محکوم کرده است. با این وجود، مخالفت فزایندۀ آمریکا با این دو کشور ممکن است نتیجۀ متضادی نسبت به آنچه امید می رفت، به همراه داشته باشد. یعنی تقویت آنها دقیقاً به لطف همکاری شان. یک اشتباه راهبردی که اکنون به کشورهای متحد واشنگتن روسیه ای تحویل می دهد که از منافع ایران حمایت می کند. متحد ارزشمندی نیز به لحاظ منطقه ای حتی از نقطه نظر مهار قدرت دیگر آسیایی یعنی چین در اختیار روسیه قرار می دهد.

 

نویسنده: لورنتزو ویتا

منبع: اداره کل رسانه های وزارت ارشاد به نقل از «ایل جورناله» / 3 مارس 2018


لینک اصلی: اینجا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد