مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

چرا همگرایی در فضای پساشوروی سختتر از تصور کرملین است

الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهوری بلاروس در یک ماراتن مطبوعاتی هفت ساعته و در کنفرانسش تیترهای رسانه ها را ساخت. او آشکارا آینده اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه را زیر سوال برد و عنوان کرد که رابطه مسکو ـ مینسک دیگر تضمین شده نیست.
  
در واقع او روشن کرد که کرملین قادر نخواهد بود اراده و تسلط خود را تحمیل کرده و بلاروس را از ایجاد تنوع در لیست شرکای خارجی اش منع کند. علاوه بر این، لوکاشنکو اذعان کرد که نفت روسیه نمی تواند وفاداری مینسک به کرملین را بخرد چرا که «آزادی را نمی توان با پول اندازه گرفت» و «ما راه حلی پیدا خواهیم کرد». چنین تمردی مسکو را متحیر کرده چرا که از نظر برخی کارشناسان، روسیه به دنبال حفظ حوزه نفوذش در فضای پس از دوران شوروی است.

اگرچه تنش میان روسیه و بلاروس کاهش پیدا کرده اما نظرات لوکاشنکو در طول کنفرانس مطبوعاتی طولانی مدتش نشان داد که دو طرف دیدگاه های متفاوتی در مورد ارتباطشان دارند. این می تواند به یکی از مهم ترین حرکات مینسک برای جدایی از روسیه تبدیل شود. این مساله به نوبه خود هر گونه تلاش را برای ادغام پس از گذشت 25 سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، زیر سوال می برد.

لحافی چهل تکه از رژیمی چندگانه

امروز در میان جامعه کارشناسان هیچ اتفاق نظری درباره ادامه یا توقف روند فروپاشی وجود ندارد. اتحاد جماهیر شوروی ظاهرا در 25 دسامبر 1991 به پایان رسید اما میراث پایدار آن همچنان تا به امروز باقی است. درگیری های متعددی در فضای پس از شوروی به وجود آمد که این درگیری ها در سال 2014 و در رویارویی نظامی با اوکراین به اوج خود رسید.

درحالی که روسیه صدمین سالگرد انقلاب اکتبر 1917 را جشن می گیرد، درگیری های طولانی در فضای پس از دوران شوروی هنوز هم در میان مشکلات مورد بحث توسط کارشناسان روسی و خارجی دیده می شود. در اوایل فوریه، حداقل دو نشست در مرکز مسکو در این زمینه برگزار شد که با اعلام نظرات لوکاشنکو هم زمان بود.

آندری کالسنیکف از مرکز کارنگی مسکو روز 2 فوریه با اشاره به این که هیچ کدام از جمهوری های شوروی سابق دولت هایی کاملا دموکراتیک نیستند (به جز کشورهای بالتیک) گفت: «امروز فضای پس از دوران شوروی لحافی چهل تکه از رژیم هایی چندگانه است. روسیه در حال ساخت تصوری از یک امپراتوری است، درحالی که این امپراتوری دیگر وجود ندارد.»

به نظر کالستیکف این یکی از دلایلی است که درگیری اوکراین را به وجود آورد. تعدادی از کشورهای استقلال یافته در فضای پس از شوری سابق نشانه هایی واضح را می بینند که امپراتوری در حال فروپاشی شوروی امروز هنوز هم در حال فروپاشی است و این تبدیل به فرایندی دردناک برای روسیه و همسایگانش شده است.

آندری کورتونوف، مدیر کل شورای امور بین الملل روسیه (RIAC) در مناظره 9 فوریه در مرکز رسانه ای مسکو گفت: «چیزی که امروز شاهد آن هستیم فروپاشی طولانی مدت اتحاد جماهیر شوروی است. 25 سال پس از فضای شوروی همچنان گذشته، آینده و حال در آن باره است.»

کورتونوف اضافه کرد که سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 به پایان نرسید و تا به امروز ادامه دارد و خود را در درام اوکراین نشان داد. از نظر کورتونف مسکو در رسیدن به دو هدف شکست خورده است: ادامه روابط دوستانه با همسایگان و حفظ اتحاد اقتصادی و فرهنگی پس از فروپاشی شوروی.

کورتونوف نتیجه می گیرد که تا حدودی این مساله به دلیل دخالت های بین المللی علیه سلطه کرملین در منطقه و حمایت از کثرت گرایی در جغرافیای سیاسی منطقه بود. برخی دیگر نیز به این دلیل بود که کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق سعی کردند تا هویت ملی جدیدشان را با قرار دادن خود در جهت مخالف روسیه ایجاد کنند. اشتباهات سیاسی کرمیلین نیز به این فضا دامن زده است.

آرکادی دوبنوف، روزنامه نگار کهنه کار و مستقل، این ایده را بیشتر توسعه می دهد. از نظر او جستجو برای یک هویت ملی جدید همراه با مواضع قاطعانه کرملین و غفلت در خواسته های اوکراین و دیگر کشورهای همسایه، نقش مهمی در فروپاشی مداوم در فضای پس ار شوری ایفا کرد. دوبنف که در مرکز کارنگی روسیه صحبت می کرد، اعلام داشت: «روند فروپاشی و ترسیم مجدد نقشه اتحاد از سوی روسیه، خطراتی است که از جانب مسکو آورده شد و خود را در درگیری های نظامی دونباس و الحاق کریمه نشان داد.»

گستردگی از هم پاشیدگی ادغام

در این میان الکساندر اسکندریان، مدیر موسسه قفقاز در ایروان، استدلال می کند که «مفهموم فضای پس از شوروی به شکل گسترده ای در حال از بین رفتن است و ارزش خود را از دست می دهد.» او این ادغام را «جعلی» توصیف می کند زیرا کشورهای جدا شده از شوروی سابق با وجود گذشته تاریخی و فرهنگی مشترک، درحال حاضر مشترکات مربوط و واقعی ندارند.

اسکندریان معتقد است که امروز دیگر نباید چندان اهمیت روابط فرهنگی مشترک و روایات اجتماعی را دست بالا گرفت، حداقل به این دلیل که نسل یادگار مانده از شوروی اغلب در گذشته اند و نسل جدید به کلی متفاوت فکر می کنند. مشکل این است که کسانی که بعد از سال 1991 به دنیا آمده اند، از فضای پس از شوروی آگاه نیستند و ترجیح می دهند که با شهروندان کشورهای همسایه نه به روسی بلکه به زبان انگلیسی صحبت کنند. به عبارت دیگر آنها اروپا و ایالات متحده را به روسیه ترجیح می دهند. اسکندریان در روز 2 فوریه در مرکز کارنگی اذعان کرد که حتی جغرافیا نیز یک عنصر الزام آور نیست: «هرچه بیشتر از فروپاشی بگذرد، تفاوت های فرهنگی بیشتر خواهد شد و هویت پس از فروپاشی شوری محو خواهد شد.»

اگرچه یاروسلاو لیسولیک، اقتصاددان ارشد بانک توسعه اوراسیا، موافق این مساله نبود. او در مناظره روز 9 فوریه، بر اهمیت جغرافیا تاکید و پتانسیل ادغام را برجسته دانست. به قول او «جغرافیا سرنوشت است.» روسیه باید از این فرصت در جهت پرورش فرایندهای یکپارچه سازی اقتصادی در فضای پس از شوروی بهره ببرد. چرا که می تواند از رشد اقتصادی و سرمایه گذاری به عنوان عاملی ضروری در ایجاد روابط بهتر با کشورهای همسایه استفاده کرده و این روابط را تسریع بخشد. سخت تر شدن بحران ها در فضای پس از شوری نیازمند تلاش های بیشتری است که دستاوردهای مهمتری را نیز در پی خواهد داشت.

در مقابل اسکندریان، کالسنیکف و دوبنوف، درباره شور و نشاط و بهره وری از پروژه های یکپارچه سازی و موسسات در فضای پس از شوروی تردید دارند. آنها حتی تمایل دارند که این مساله را تلاش نامنسجم مسکو برای حفظ نفوذ و جذابیت افسانه ای خود در منطقه بنامند. روسیه در حال حاضر منابع کافی برای ایجاد پروژه اتحاد با همسایگان خود را در اختیار ندارد و به صراحت پروژه اتحادی اقتصادی اوراسیا را بیشتر به عنوان راهی برای ابراز وفاداری به مسکو می بیند.

نویسنده: پاول کوشکین
منبع: دیپلماسی ایرانی به نقل از «راشا دیرکت» / 9 فوریه 2017

لینک اصلی: اینجا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد