مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

روابط تاریخی ایران و روسیه (3)

خبرگزاری "اسپوتنیک" فارسی در سومین قسمت از بررسی روابط تاریخی تهران و مسکو به پیمان 26 فوریه 1921 میان روسیه شوروی و ایران پرداخته است. این پیمان بحث برانگیز برای هر دو طرف بسیار مهم بود، چرا که در زمانی به امضا رسید که جنگ داخلی در دو کشور ادامه داشت و هنوز سرنوشت تاریخی آنها روشن نبود.   این قسمت همچون قسمت های اول و دوم به انعکاس دیدگاه های ولادیمیر ساژین، کارشناس مرکز ایران در موسسه شرق شناسی آکادمی علوم روسیه (مسکو) اختصاص دارد، به تأکید او؛ 

"در سال های آخر دهه اول و سال های ابتدایی دهه دوم قرن بیست میلادی اوضاع بین المللی از جمله در روسیه و ایران با ثبات و آرامش همراه نبود. روسیه شوروی پس از وقوع انقلاب بلشویکی 1917 عملا در انزوای دیپلماتیک مطلق قرار داشت و درگیر یک جنگ داخلی وحشتناک و خونین بود.

ایران نیز در آستانه بروز جنگ داخلی بود. ملی گرایان و کمونیست های ایران نهضت "جنگل" کوچک خان و حزب "عدالت" حیدر خان، رضا خان و احمد شاه قاجار، انگلیسی ها و روس ها، سلطنت طلبان روسیه و بلشویکها، سفید ها و سرخ هایی که از روسیه فرار کرده و به ایران آمده بودند تا انقلاب کنند، همه علیه یکدیگر در حال جنگ و درگیری بودند. پایه های سلطنت قاجار سست و مبارزه شدیدی برای بدست آوردن قدرت و نفوذ در تهران در حال انجام بود".

ساژین در ادامه می گوید که انگلیسی ها با پیروی از سنت های خود که "برو تا بمانی" به تدریج نیروهای مسلح ایران را در اختیار گرفته و در نظر داشت بدون جلب توجه، رضا خان، سرهنگ بریگاد قزاق را به تاج و تخت برساند. بلشویکها، با مستمسک قرار دادن انقلاب کمونیستی و با استفاده از آشفتگی داخلی در نظر داشتند تا از طریق صدور انقلاب به هدف اصلی خود یعنی استقرار نظام کمونیستی در ایران (و یا حداقل استان های شمالی آن) برسند.

همزمان رهبران روسیه شوروی با دخالت های آشکار و نامشهود در روند سیاسی ایران و برای تثبیت و قانونی جلوه دادن دولت جدید بلشویکی از می 1920 شروع به برقراری و ایجاد روابط رسمی با دولت شاه کردند. در مسکو کمیساریای خلق امور خارجه در نوامبر سال 1920 مذاکرات خود را با سفیر ایران به منظور تهیه پیش نویس پیمان جامع ایران و شوروی آغاز کرد.

این مذاکرات 10 دسامبر به پایان رسید. 26 فوریه 1921 در مسکو پیمان ایران و شوروی رسما به امضا رسید. این اولین پیمان روسیه شوروی با یک کشور شرقی بود. تا این زمان شوروی تنها موفق شده بود با کشورهای استونی، لیتوانی، لتونی و فنلاند قرارداد امضا کند. در مقدمه پیمان ایران و روسیه آمده است که: "با آرزوی اینکه ملت ایران دارای استقلال، زندگی مرفه و اداره آزادانه اموال خود باشد، دولت روسیه شوروی کلیه توافقنامه ها و عهدنامه هایی که دولت سابق تزاری با ایران داشته که منجر به تضعیف حقوق ملت پارس گردیده، لغو و از درجه قانونــی ساقط می دارد".

در این پیمان دولت شوروی خودداری خود از مشارکت در هرگونه اقدام و موافقتنامه هایی که "منجر به تضعیف و اخلال در حاکمیت ایران" شود را مورد تأکید قرار داده بود. این سند برای خزانه تقریبا خالی ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار شد چرا که دولت شوروی روسیه "از هر نوع حقوق خود نسبت به قروضی که دولت تزاری به ایران داده بود" صرف نظر کرد. جمع کل استقراض ها بدون احتساب سود بانکی در سال 1917 به 65 و نیم میلیون روبل طلا می رسید.

دولت شوروی استفاده از راه‌های شوسه از انزلی به تهران و از قزوین به همدان با تمام اراضی و ابنیه و اثاثیه متعلق به راه‌های مذکور و همچنین خطوط راه آهن از جلفا به تبریز و از صوفیان به دریاچه ارومیه با تمام ابنیه و وسایل نقلیه و متعلقات دیگر، اسکله‌ها و انبارها و کشتی‌های بخاری و یدک کش و کلیه وسایل نقلیه در دریاچه ارومیه با تمام متعلقات آنها، تمام خطوط تلگراف و تلفن با تمام متعلقات و ابنیه و تجهیزات که در ایران توسط دولت سابق تزاری ساخته شده‌ و نهایتا بندرانزلی با انبارها و کارخانه چراغ برق و سایر ابنیه را بلاعوض به مالکیت ایران در آورد. مسکو به طور داوطلبانه از جزایر ایرانی آشورا ده و غیره واقع در دریای خزر و در نزدیکی سواحل ایران صرف نظر کرد.

قرارداد کاپیتولاسیون با روسیه نیز لغو شد. یکی از مفاد مهم پیمان 1921 به رسمیت شناختن حق استفاده ایران از پرچم خود در ناوگان دریای خزر از سوی دولت شوروی بود. ایران حق ترانزیت کالا از طریق قلمروی شوروی را بدست آورد و متقابلاً همین حق به دولت شوروی نیز اعطا شد. با این حال، همه موضوعات در این قرارداد باب میل طرفین نبود.

دولت اتحاد جماهیر شوروی از ترس تبدیل خاک ایران به پایگاهی برای فعالیت های ضدشوروی از طرف جنبش سفید ضدانقلابی و یا کشورهای متخاصم خارجی (در آن زمان و در وهله اول انگلستان) اصرار به گنجاندن فصل های 5 و 6 در قرارداد بود. بر اساس فصل 5 شوروی و ایران متعهد شدند تا از ایجاد تشکیلات و ورود سازمان ها، دستجات و یا افراد منفرد با هدف مبارزه مسلحانه بر علیه دو کشور ممانعت کنند.

با توجه به اینکه انگلستان تلاش داشت تا از ایران به عنوان پایگاهی در اجرای سیاستهای تهاجمی خود بر علیه اتحاد شوروی و جمهوری های متحد استفاده کند، فصل ششم به عنوان یک ماده خاص به قرارداد اضافه شد. در این بند آمده است که هرگاه کشورهای ثالثی بخواهند از خاک ایران به عنوان مرکز حملات نظامی بر ضدروسیه و متحدان آن استفاده کنند و اگر ایران "پس از هشدار دولت شوروی نتواند این خطر را رفع کند، دولت جمهوری شوروی روسیه حق خواهد داشت نیروهای خود را به خاک ایران وارد کرده تا برای دفاع از خود اقدام‌های لازم را به عمل آورد."

این مفاد باعث گردید تا بریتانیا از سیاست های جاه طلبانه خود نسبت به ایران تعدیل کند و در آینده، با وجود نارضایتی خود منافع ایران را در محافل سیاسی تهران تامین کنند. بنابراین در زمان جنگ جهانی دوم و در 25 اوت 1941 دقیقا مطابق با فصل 6 قرارداد سال 1921 استالین تصمیم گرفت تا نیروهای شوروی را وارد ایران کند. بر اساس دستورات فرماندهی کل قوا ورود قوای شوروی "به منظور حفظ مرزهای شوروی در برابر خرابکاری های آلمان ها" بود.

با وجود دیدگاه های مختلف در روسیه و ایران بر سر این موضوع نمی توان نقش مثبت ورود نیروهای شوروی و بریتانیا به ایران را انکار کرد. مسئله این است که در صورت نفوذ آلمان در ایران و تبدیل شدن این کشور به یکی از متحدان آلمان نازی واقعیت شکستِ اجتناب ناپذیر ایرانِ طرفدار نازی، کشتار و تخریب ایران و در نهایت تبدیل آن به یک دولت بازنده جنگ دور از اذهان نبود. ورود نیروهای متفق و پس از آن قطع روابط سیاسی با آلمان، ایران را وارد صفوف نیروهای ائتلاف ضدفاشیستی کرد و پس از جنگ استقلال و تمامیت ارضی آن حفظ گردید.

یکی دیگر از آزمون های پیمان 1921 را می توان به رویدادهای اواخر سال های 50 و 60 میلادی قرن بیستم مرتبط دانست. این مقطع زمانی مصادف بود با "جنگ سرد" و رویارویی هسته ای بین شوروی و آمریکا. ایران شاهنشاهی به عنوان عضوی از پیمان بغداد (که پس از انقلاب در عراق پیمان سنتو نام گرفت) متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه بود. نیکیتا خروشچف، رهبر وقت شوروی سعی داشت تا ایران را از چنگ ایالات متحده خارج کند که موفق نشد. در 5 مارس 1959 موافقتنامه همکاری نظامی ایران و آمریکا به امضا طرفین رسید که یکی از تعهدات مهم آن حمایت مستقیم نظامی دولت ایالات متحده از رژیم شاهنشاهی بود.

مسکو از امکان ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا به ویژه موشکی در خاک ایران سخت نگران بود. این امکان موجب خشم خروشچف شد که در یکی از سخنرانی های خود در شدیدترین لحن ممکن شاه و بلوک سنتو را "دست نشانده" امریکا نامید. در همان زمان رهبر شوروی به فصل ششم قرارداد 1921 اشاره کرد. تهران به این اشاره توجه کرد و در 15 سپتامبر 1962 یاداشتی را به دولت شوروی ارسال کرد که در آن عدم استقرار پایگاه های موشکی کشورهای خارجی در خاک خود را تضمین نمود. پس از آن روابط ایران و شوروی تقریبا بدون مشکل و با رضایت متقابل توسعه نسبی یافت.

ساژین در پایان می گوید که امضای پیمان 1921 گام مثبت و قابل توجهی در تاریخ روابط خارجی ایران است. این پیمان باعث تثبیت اوضاع سیاست داخلی ایران و در نتیجه ظهور شرایطی برای احیای یک دولت متمرکز گردید. تاریخ قرن بیستم نشان می دهد که امضای این پیمان ایران را از مصیبت ها و جنگ های متفاوت نجات داد.

گفتگو با:
ولادیمیر ساژین، کارشناس مرکز ایران در موسسه شرق شناسی آکادمی علوم روسیه (مسکو)
منبع: رادیو « اسپوتنیک» فارسی / 29 دسامبر 2016

لینک اصلی: اینجا


روابط تاریخی ایران و روسیه (6)
روابط تاریخی ایران و روسیه (5)

روابط تاریخی ایران و روسیه (4)
روابط تاریخی ایران و روسیه (2)
روابط تاریخی ایران و روسیه (1)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد