مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

ایجاد اتحاد؛ آیا دوستی و روابط نزدیک میان روسیه، ترکیه و ایران امکان پذیر است؟

ایجاد اتحاد؛ آیا دوستی و روابط نزدیک میان روسیه، ترکیه و ایران امکان پذیر است؟


به نظر می رسد نتیجه غیرمنتظره روابط نزدیک جدید میان روسیه و ترکیه، پیشنهاد رئیس جمهور رجب طیب اردوغان پیرامون تشکیل اتحاد سه جانبه – آنکار، تهران و مسکو بوده است. از لحاظ تئوری، تشکیل چنین مثلثی احتمال دارد، ظهور مرکز ژئوسیاسی جدید قدرتمند در منطقه را به همراه داشته باشد.  

 اما، قابلیت حیاتی چنین اتحادی با توجه به آن که شالوده آن، تلاش هر یک از طرفین برای یافتن تکیه گاهی در رویارویی خود علیه غرب خواهد بود، با شک و تردیدهایی همراه می شود. در این میان، با توجه به این که تداخل منافع این کشورها احتمال دارد، آنها را به رقیبان جدید یکدیگر تبدیل کند، قرابت منافع این سه کشور به طور کامل متفاوت در این «اتحاد آزردگان»، به شدت دشوار خواهد بود.


اردوغان در جریان گفتگوی تلفنی خود با [آقای] حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، این تفکر خود را بیان کرد. خبرگزاری «ایرنا» سخنان رهبر ترکیه را چنین نقل قول می کند: «در حال حاضر، ما بیش از گذشته، با قاطعیت تمام و دست در دست ایران و روسیه و با همکاری متقابل آنها، قادر هستیم مسائل منطقه را حل و فصل کنیم و قصد داریم، تلاش های خود در راستای احیای صلح و ثبات در منطقه شدت بخشیم». موضوع شماره یک این گفتگوها، کودتای نافرجام نظامی در ترکیه بوده است. اما، طرفین در مجموع، اوضاع جاری در خاور نزدیک را نیز مطرح کردند. آنان در این خصوص اتفاق نظر داشتند که نیروهایی وجود دارند که آرامش را در کشورهای جهان اسلام برهم می زنند. به گفته [آقای] حسن روحانی، این نیروها نه فقط تروریست ها، بلکه «برخی از ابرقدرت ها» نیز می باشند.

برخی از کارشناسان چنین نتیجه گیری کرده اند که رئیس جمهور ترکیه با استفاده از «نقشه روسیه» برای دست یافتن به امتیازات مشخصی از سوی غرب و همزمان، به بازی گرفتن افکار عمومی، بلوف می زند. در این میان، توسل به چنین شیوه هایی از روی اجبار است، نه از روی میل.


علت چنین عملکردی – وجود توده ای مشکلات داخلی و خارجی ترکیه است. یکی از آنها از این قرار است: آنکارا در خصوص مسائل مهمی نظیر مسئله کُردها و حقوق بشر، با اتحادیه اروپا و آمریکا اختلاف نظر دارد. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، حتی اعلام کرده که احتمال دارد، مسئله حذف ترکیه از ناتو مطرح شود. رنجش های جدید ترکیه از غرب به خاطر عدم حمایت صریح از این کشور در زمان وقوع کودتا مورخ ١٥ ماه ژوئیه، در شدت گیری خشم های پیشین این کشور از غرب مازاد بر علت شده است.


روند تصویب ورود ترکیه به اتحادیه اروپا از سال ١٩٨٧ میلادی، آغاز شده است که هنوز نتیجه ای به همراه نداشته است. تُرک ها از برخورد با بی اعتنائی ها در قبال خواسته شان برای پیوستن به عضویت در خانواده اروپا خسته شده اند و سهم شهروندان ترکیه، موافق ورود به اتحادیه اروپا، در سال ٢٠١٥ میلادی، از ٧٥ درصد تا ٢٠ درصد کاهش یافته است. احتمال دارد که اجرای حکم اعدام نیز بر جاه طلبی های آنکارا در زمینه پیوستن به اتحادیه اروپا، به طور کلی خط بطلان بکشد. آمریکا نیز به نوبه خود، فتح الله گولن، روحانی و دشمن اصلی رئیس جمهور اردوغان، را به ترکیه تحویل نمی دهد.

در چنین موقعیتی، اردوغان که بعد از وقوع کودتا، در پیشه کردن رفتار خشن، خود را محدود نمی کند، دست به تظاهر نیز می زند، اما، وی قصد ندارد، گره ای که همواره آنکارا را به غرب متصل کرده است، باز کند. در هر صورت، مبادلات کالای ترکیه با اتحادیه اروپا تا ٦٥ درصد می رسد. همچنین، واضح است که ترکیه و آمریکا متحدان راهبردی یکدیگر باقی خواهند ماند و آنکارا به رغم هشدارهای کری، وزیر امور خارجه آمریکا، نقش خود را به عنوان جناح جنوبی ناتو زیر سوال نمی برد.

در این میان، به رغم آن که برای روسیه، ترکیه یکی از یاران تجاری پیشرو در شرق است، سهم تجارت با روسیه، در مبادلات کالای آنکارا دارای درصد ناچیزی شده است. عدم تطابق منافع مسکو و آنکارا در مسئله سوریه نیز به طور کامل آشکار است. امید یاردیم، سفیر ترکیه در روسیه، اعلام کرد: «در هیچ یک از موقعیت های بحرانی، ممکن نیست دیدگاه های کشور در یک روز و طی ٢٤ ساعت تغییر کند. این یک عملکرد بسیار ابتدایی در دیپلماسی و سیاست خواهد بود». وی با ایراد چنین بیاناتی، ناظران را از داشتن انتظارات بی مورد و دست بالا در خصوص این که دیدار پوتین و اردوغان، روسای جمهوری، می تواند باعث قرابت سریع مواضعشان در مسئله سوریه و کُردها شود، خلاص کرد.

واضح است که برای مسکو، قرابت با آنکارا – بیشتر، یک عملکرد تاکتیکی است. بی تردید، روسیه به حمایت و یا دست کم، عدم رویارویی با ترکیه در مناقشه سوریه نیاز دارد. اما، در اینجا، این پرسش مطرح می شود: رهبر ترکیه تا چه حد قادر خواهد بود در اتحاد مشروط با کرملین در راستای حل و فصل بحران سوریه به صورت منطقی و پیگیر عمل کند؟ زیرا، برای رسیدن به چنین هدفی، اردوغان نخست، باید از تفکر مبنی بر تغییر حکومت حاکم علوی بشار اسد در دمشق با رژیم سنی وفادار به آنکارا چشم پوشی کند و دوم، از حمایت از نیروهای افراطی مخالفان سوری دست بردارد و سوم، باید علیه داعش (سازمان ممنوع اعلام شده در روسیه) مبارزه واقعی آغاز کند.

ترکیه قبل از واقعه سرنگونی هواپیمای «سوخوی – ٢٤»، در سوریه، سیاست ضد روسی را پیش می برد و بعد از این رویداد نیز تشنجات شدت گرفته و خطر آغاز مقابله مسلحانه میان روسیه و اعضای ناتو مطرح شده بود. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٩٧٩ میلادی، سوریه یگانه متحد همیشگی تهران در جهان عرب بوده است.

تاریخ دیپلماسی ماه های اخیر گواه روشن در دشواری کار یافتن نقطه نظر مشترک میان مسکو و آنکارا در خصوص مسئله سوریه می باشد. در جریان دیدار سرگئی لاوروف و مولود چاووش اوغلو، وزیران امور خارجه، که در روز ١ ماه ژوئیه در سوچی برگزار شد، طرفین به ایراد بیاناتی در خصوص ضرورت آغاز همکاری ها در زمینه حل و فصل مسئله سوریه اکتفا کردند. در این میان، می بایست خاطر نشان کرد در آن ایام بود که مسئله همکاری سه جانبه مسکو – آنکارا – تهران در زمینه سوریه مطرح بود. وزیر ترکیه سخنان تحریک آمیزی ایراد کرد. در آن روز، وزیر امور خارجه ترکیه خاطر نشان کرد: «برای برقراری صلح دائمی در سوریه، ایران و روسیه باید نقش مهمی را ایفا کنند و در این فرایند شرکت داشته باشند».

یک روز قبل از آن، مولود چاووش اوغلو با علی اکبر صالحی [محمد جواد ظریف - مترجم] همتای ایرانی اش، دیدار کرد تا این مسئله را بحث و بررسی کند. وزیر ترکیه معتقد بود که «تهران و آنکارا می توانند تمامی مناقشات اصلی در خاور نزدیک و از جمله، مناقشه سوریه را حل و فصل کنند».


اما، ایران مانند روسیه، مانند سابق، بدون کمترین تردیدی از رئیس جمهور اسد حمایت می کند. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٩٧٩ میلادی، سوریه یگانه متحد همیشگی و پایدار تهران در جهان عرب بوده است. طی سی سال اخیر، این دو کشور در خاور نزدیک، هماهنگ عمل کرده اند. در این میان، برای ایران قرابت عقیدتی با اسد، بر پایه «مقابله علیه آمریکا و اسرائیل» اهمیت دارد، نه متعلق بودن وی به علوی ها. ایران نمی خواهد داوطلبانه میدان استراتژیکی سوریه را از دست بدهد.


ایران یکی از نخستین کشورهایی است که از عادی شدن روابط روسیه و ترکیه استقبال کرد و همچنین، یکی از نخستین کشورهایی است که ضمن حمایت از دولت قانونی ترکیه، در قبال تلاش برای انجام کودتا نظامی در آنکارا واکنش نشان داد. واضح است که به قدرت رسیدن نخبگان نظامی ترکیه که از سوی آمریکا و ناتو حمایت می شوند، نمی تواند برای جمهوری اسلامی ایران پیامد خوبی به همراه داشته باشد.

افزون بر آن، برای ایران ممانعت از قرابت راهبردی دو کشور سنی کلیدی – ترکیه و عربستان سعودی، بسیار مهم است. برخورد ایرانی ها در قبال روسیه نیز بسیار مصلحت گرایانه است. ایرانی ها در اصل نیازی به اتحاد با روسیه در قالب تشکیل اتحاد سه جانبه ای که از سوی اردوغان پیشنهاد شده است، ندارند، زیرا از چندین دهه پیش دکترین خاور نزدیک خود را به طور مستقل و بدون توجه به نظرات دیگران پیش می برند.

تشکیل اتحاد آنکارا – تهران – مسکو از این نظر نیز بعید به نظر می رسد که ایران و ترکیه به عنوان بزرگ ترین کشورهای خاور نزدیک و خاورمیانه، از دوران های گذشته رقیب یکدیگر بوده اند. این رقابت از پانصد سال پیش و میان امپراتوری عثمانی و سلسله صفویه وجود داشت که تلاش می کردند در جهان اسلام، حاکمیت را در دست گیرند. برخورد منافع دو کشور بارها به بروز مناقشات خونینی منجر شده است.

در این رویارویی چندین قرنی، عامل دین نقش کلیدی داشته است. ترک های عثمانی سُنی بودند، در حالی که همسایه شرقی آنان پیرو مذهب شیعه بود. این بعد «متا فیزیکی» سنی – شیعه، رقابت میان این دو قدرت را به نهایت خود رساند. از سوی دیگر نیز در قرن نوزدهم، ترکیه و ایران جذب مدار سیاست اروپا شدند که به دنبال خود، فرایند بلندمدت اروپایی شدن سیستم دولتی این کشورها را به همراه داشت.


ترکیه برای ایرانی ها نقش پنجره رو به اروپا را ایفا می کرد که از طریق آن، در سرزمین پارس، در طول قرن نوزدهم، تفکر ضرورت ایجاد اصلاحات به شکل اروپایی حاکم شده بود. و اما در سال های ١٩٧٩ – ١٩٢٥ میلادی، روابط ترک ها و ایرانی ها در با ثبات ترین و دوستانه ترین شکل خود قرار داشت. این دو کشور از اعضای بلوک های نظامی – سیاسی غرب - ناتو (ترکیه) و سنتو (هم ترکیه و هم، ایران) شده بودند.


اما، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ١٩٧٩ میلادی، در تهران، ترکیه را به چشم «نوکر شیطان بزرگ» یعنی، آمریکا می دیدند. در سال های ١٩٩٠ میلادی، ترک ها ایرانی ها را به پناه دادن شبه نظامیان حزب کارگران کردستان در خاک خود متهم کردند و تهران نیز از حملات ارتش ترکیه به شمال عراق، مساعدت ترکیه از نیروی هوایی ناتو در تأمین «شعاع بدون پرواز» و پناه دادن کُردهای ضد ایرانی توسط تُرک ها ابراز نارضایتی کرد.


بعد از آن که در نوامبر سال ٢٠٠٢ میلادی، حزب اسلامی عدالت و توسعه به قدرت رسید، رجب طیب اردوغان، رهبر این حزب، با انرژی تمام نام کشور خود به عنوان «مأمور غرب» را به «مدافع جهان اسلام» تغییر داد.


این سیاست که همچنین، با امتناع تدریجی از اصول دولتی کمال آتاتُرک نادین محور همراه بوده است، نمی توانست مورد پسند تهران واقع نشود. سیگنال هایی در زمینه نیت این دولت برای دوری از آمریکا نیز تحسین ایرانی ها را به همراه داشت. افزون بر آن، آنکارا خود را موافق برنامه هسته ای ایران نشان می داد و پیوسته از «حق مسلم» جمهوری اسلامی برای توسعه انرژی اتمی صلح آمیزش سخن می گفت.

یکی از نتایج قرابت ترکیه و ایران، طراحی برنامه سیاست کلی در زمینه مسئله کُردها و ریشه کن کردن برنامه تشکیل دولت توسط کُردها بوده است. این قرابت از زمینه اقتصادی نیز برخوردار بود: ترکیه همواره برای تهران نقش کشور حمل و نقل کننده را در روابط تجارت خارجی این کشور با اروپا ایفا کرده است. در حال حاضر، مقوله اصلی صادرات ایران به ترکیه، صادرات گاز است.

در سال های ٢٠١١ – ٢٠١٠ میلادی، در روابط این دو کشور، عقب نشینی هایی آغاز شد. «بهار عرب» و سپس، بحران سوریه به شدت آنکارا و تهران را به سمت طرف های مخالف سنگر سوق داد. ترکیه و ایران برای جهان عرب و برای داشتن آینده روشن، مدل ویژه خود را پیشنهاد می کردند. مانند صد سال پیش، در سیستم «عثمان گرایی نوین»، جمهوری اسلامی را به دید یک دشمن نگاه می کردند و نه، یار.

تهران نیز آنکارا را به این متهم می کرد که آنکارا به خاطر ناامیدی اش و بی ثمر بودن تلاش هایش برای ورود به اتحادیه اروپا، به سوی جهان اسلامی روی آورده است و این اتهامات با گذشت زمان بیشتر می شد. در ژانویه سال ٢٠١٣ میلادی، ایران خواستار تغییر مکان برای انجام مذاکرات در خصوص برنامه هسته ای اش از استانبول به قاهره شد و در این میان، دلیل رسمی این پیشنهاد بسیار سر و صدا به راه انداخت: «ترکیه در حدی نیست که مذاکرات میان ایران و «گروه ١+٥» در این کشور برگزار شود».

در مجموع، تفکرات مرحله ای اردوغان در مورد تشکیل مثلث جدید در خاور نزدیک سئوالاتی را مطرح می کند. این تفکر بیشتر به بدیهه گویی می ماند که آنکارا در گذشته نیز بارها به آن متوسل شده است. برای نمونه همین چندی پیش رئیس جمهور ترکیه پیشنهاد کرده بود که با در نظر گرفتن وضعیت جغرافیایی مناطق سکونت جمعیت جهان و وضعیت مذاهب در جهان، در شورای امنیت سازمان ملل متحد، اصلاحاتی انجام شود و در ضمن در ارتباط با فقدان نمایندگان مسلمانان در جمع اعضای دائمی شورای امنیت معترض بود و اشاره می کرد که شرایط امروزه با شرایط دوران جنگ جهانی اول تفاوت پیدا کرده است. در این میان، اردوغان این مسئله را نادیده می گرفت که سازمان ملل متحد به هیچ وجه بر پایه نمایندگی مذاهب تشکیل نشده است و البته، اینجا نتایج جنگ جهانی دوم مد نظر بوده است، نه جنگ جهانی اول.

به این ترتیب، بسیاری از پیشنهادات و تفکرات اردوغان بیشتر با گزافه گویی های او و با هدف بالا بردن وجهه خود مرتبط است .در این میان، صرفنظر از این مسائل، بعید به نظر می رسد که خارج از اتحاد و سازش روسیه – ایران – ترکیه، برقراری ثبات در سوریه و حتی، در منطقه امکان پذیر باشد.

نویسنده: گئورگی ستپانوف
منبع: اداره کل رسانه های خارجی وزارت ارشاد به نقل از «کامرسانت» / 15 اوت 2016

لینک اصلی: اینجا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد