مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

مطالعات ایران و روسیه

سیاست خارجی و بین‌الملل

مسکو، قبله خاورمیانه

روسیه به خاورمیانه باز می گردد. بعید است که امروزه، کسی منکر این قضیه شود، اگرچه، عده ای از این امر ناراضی هستند: آمریکا و انگلیس. در حال حاضر، مسکو به سوریه، ایران و همچنین، کشورهای حاشیه خلیج فارس توجه خاصی نشان می دهد که در این اواخر نیز با این کشورها ارتباط برقرار کرده است. یوری زینین، عرب شناس مشهور، برای نشریه «پروادا رو» در این خصوص سخن گفت.  

- من ترجیح می دهم، در این مورد، واژه بازبینی سیاست را به کار نگیرم، این – توسعه و فعال شدن سیاست ما در خاورمیانه است. من تمام زندگی خود را صرف مطالعه در خصوص خاورمیانه کرده ام. بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه دولتی مسکو، مدت طولانی به عنوان روزنامه نگار و دیپلمات فعالیت می کردم.


تمام سال های زندگی خود را وقف امور در منطقه عرب کرده ام. در حال حاضر نیز در این زمینه، مطالعات علمی انجام می دهم. حتی، از دوران حکومت شوروی سابق، تاریخ این منطقه در برابر دیدگان من جان می گرفت و من شاهد زنده آن هستم. البته، اوضاع حاکم در سوریه پیچیده، دشوار، دراماتیک و تراژیک شده است. یک ماه پیش، من ناگزیر شدم به دمشق سفر کنم. دوستان سوری ما، از ما برای شرکت در کنفرانس مبارزه علیه تروریسم، آن هم در زمینه رسانه ای دعوت کرده بودند. آنجا، روزنامه نگاران و وزیران اطلاعات گردهم آمده بودند و همه در این فکر بودند که چگونه باید با هجوم داعش مقابله کرد و به مبلغان آنها پاسخ داد.

من توانستم در داخل شهر گردشی کنم. جالب این است که در شهر زندگی عادی در جریان است. ما در خیابان ها می گشتیم، می ایستادیم و از مغازه ها دیدن کردیم. سه سال پیش نیز من به دمشق سفر کرده بودم و در عمل این شهر تغییری نکرده است. تنها موردی که مشاهده کردم، این بود که در برخی از اماکن، کنترل بیشتری اعمال می شد، پست های بازرسی برقرار بود که آنجا، کارت شناسایی افراد را بازرسی می کردند. سوری ها خواهان برقراری صلح هستند و البته، همه از جنگ بیزار شده اند. زیرا هر روز – افرادی کشته می شوند. هر روز، در روزنامه ها خبرهایی در خصوص شهادت افراد و خاکسپاری شان منتشر می شود. آوارگان خود را تا اروپا نیز رسانده اند و این منطقه از جهان را پر کرده اند. در حال حاضر، مسأله این است که چگونه باید به این جنگ که 5 -4 سال است ادامه دارد، پایان داد.

دولت از خود دفاع می کند و مقامات سوری کنترل شهرهای بزرگ را در اختیار دارند. بخشی از خاک این کشور تحت کنترل نیروهای مخالف گوناگونی قرار دارد: از تندروهای اسلام گرا – داعش و گروهک های نظیر آن که متشکل از مردم اصلاح ناپذیر هستند، گرفته تا دیگر سازمان هایی که خود را «ارتش اسلام» و «ارتش سوریه بزرگ» می نامند. در حال حاضر، جنگ داخلی تمام عیاری در جریان است. اطراف شهر دمشق را کوه ها در بر گرفته اند و از این رو، زیر آتش گرفتن این شهر کار چندان مشکلی نیست. البته، تعداد تلفات زیاد است، اما، سوری ها نیز با قدرت تمام مقاومت می کنند.

شکر خدا، ما در این مناقشه درگیر نشده ایم. ما نقش کشوری را ایفا می کنیم که می خواهد خدمت رسانی کند، تا سوریه، این کشور دوست خود را برای خروج از این وضعیت با تحمل حداقل تلفات و مهم تر از همه، حفظ تمامیت و حاکمیت ارضی اش کمک کند. مهم این است که ارتش وحدت دارد و عملیات نظامی خود را اجرا و علیه دشمنان مبارزه می کند. اما تمامی این مخالفان بین خود به زبان مشترکی دست نیافته اند و با یکدیگر درگیری دارند، از جمله، نمایندگان آنان در خارج از کشور. از مدت ها پیش، ما و سوری ها این پشنهاد را مطرح می کنیم: باید گردهم آمد و بحث و بررسی کرد که چه اقداماتی باید اتخاذ شود.

آنان می گویند: رئیس جمهور باید کنار برود و بعد از آن تصمیم گیری شود. همه آنان بر این عقیده هستند و غرب را مساعدت می کند. زیرا، آمریکایی ها می گویند: ما با اسد مذاکره نخواهیم کرد، او انسان خوبی نیست و باید کنار برود. اما، 5 – 4 سال است که این کشور پا بر جا مانده است. مردم را می کشند. گفته می شود که تعداد آوارگانی که در اطراف دمشق تجمع یافته اند تا 7 میلیون نفر می رسد. چندین میلیون نفر از سوری ها نیز به لبنان، کشور همسایه شان مهاجرت کرده اند و لبنان پر از آوارگان سوری شده است. بخشی از آوارگان نیز در مرز ترکیه و بخش دیگر، در اردن و دیگر کشورها سکونت یافته اند. این یک فاجعه است. اکنون نیز آنان ناگزیر شده اند به اروپا مهاجرت کنند.

سوریه نمی خواهد زیر فشار غرب زندگی کند. سوری ها آشکارا نشان می دهند که نمی خواهند این گونه زندگی کنند. بر اساس برخی از خبرهای رسیده، فقط 20 درصد از مردم سوریه در مناطقی زندگی می کنند که تحت تصرف مخالفان قرار دارند. از همان ابتدا، در غرب می گفتند که چیزی نمانده تا رژیم این کشور سرنگون شود. اما چنین چیزی روی نداد. ارتش پیشرفته سوریه در حال نبرد است و از استقلال کشور دفاع می کند. هجوم سیل عظیم حمایت ها از نیروهای مخالف که از طریق مرزهای این کشور ادامه دارد، کاملاً غیر قانونی است. زیرا، خطوط مرزی این کشور بسیار وسیع است. خطوط مرزی با ترکیه تا 900 کیلومتر می رسد که کنترل آن در عمل غیر ممکن است. در شهر الزبدانی، هم مرز با لبنان، پیوسته، درگیری های جدی در جریان است. آنجا – منطقه کوهستانی و گذرگاه است. این شهر از نظر راهبردی از اهمیت بسیاری برخوردار است. سوری ها می گویند: بیایید کاری کنیم که به حمایت و مداخله خارجی ها پایان داده شود. آن ها به طور کامل حق دارند. زیرا، افرادی که اجیر شده اند، می جنگند. و هیچکس منکر آن نیست.

در این میان، غرب رژیم را به این متهم می کند که به طرز وحشیانه ای مخالفان را سرکوب می کند و اگر مخالفانی وجود دارد، پس آنان باید همراه رژیم، پشت میز مذاکره بنشینند. از سال ها پیش، دیپلمات های ما فعالانه، روی این موضوع کار می کنند که چگونه باید نیروهای مخالف را پشت میز مذاکره بنشانند. یکی موافقت می کند، دیگری دو به شک است و سومی به طور کامل از این امر امتناع می کند. با این همه، این مشی ما همچنان ادامه دارد.مخالفان مقالات زیادی می نویسند و پیوسته سخنرانی می کنند. اما، وقتی زمان گفتگوی جدی فرا می رسد، آنان با یکدیگر اتحاد نشان نمی دهند و میان خود درگیر بحث و جدل می شوند. و البته، همه مخالفان واقعی نیستند. فعالانی هستند که در شهرهای گوناگون و در هتل ها نشسته اند. در میان آنان، افراد تحصیلکرده، با فرهنگ و روشن فکر هم وجود دارد. اما، چه کسی پشت آنان قرار گرفته است؟ تأکید کشور ما بر این است که مخالفان با یکدیگر قرابت داشته باشند تا بتوانند پشت میز مذاکرات حضور یابند.

چگونه می توان در شرایطی که جنگ ادامه دارد و بخشی از کشور تصرف شده است، در کشور تحول دمکراتیک ایجاد کرد. از این رو، اوضاع حاکم در سوریه از این جنبه به طور کامل پیچیده شده است. آنان بر این تأکید دارند که اسد باید کنار رود، گویا خود او مقصر است.

- روسیه و چین از قطعنامه سازمان ملل متحد و از تشکیل دولت انتقالی حمایت کرده اند. غرب معتقد است که اسد باید کنار رود و ما معتقدیم که او باید به عنوان رئیس جمهور در کشور حضور داشته باشد. در هر حال، از نقطه نظر شما، کدام نیروهای واقعی حول سوریه گروه بندی کرده اند و چه کسی در خصوص سرنوشت بشار اسد تصمیم گیری خواهد کرد؟

- نخست این که نفوذ کشورهای همسایه در سوریه بسیار عظیم است. ایران پشت سوریه قرار دارد. زیرا، این دو کشور از سال 1979 میلادی، و از آغاز انقلاب اسلامی، روابط نزدیکی با یکدیگر دارند. اگرچه، رژیم سوریه – نادین محور است. اما، این دو کشور در خصوص مسایل گوناگونی، دیدگاه های مشترکی دارند. ما نیز زمانی به اتفاق انگلیسی ها و آمریکایی ها علیه فاشیسم می جنگیدیم.

در عمل، تمامی کشورهای حاشیه خلیج فارس از مخالفان در سوریه حمایت می کنند، اگرچه، اکثر آنها این امر را کتمان می کنند. سوری ها آشکارا می گویند که کشورهای حاشیه خلیج فارس به شیوه های گوناگونی از بسیاری از گروه های مخالفان، حتی، داعش حمایت می کنند. ترکیه نیز موضع مبهمی در پیش گرفته است. از همه جالب تر این است که تُرک ها تا قبل از آغاز این رویدادها، با سوریه روابط بسیار خوبی داشته اند. این دو کشور با یکدیگر دوست بودند، تجارت می کردند و ترکیه در مذاکرات میان اسرائیل و سوریه نقش میانجی را ایفا می کرد. و ناگهان، این کشور موضع خود را تغییر داده و طرفدار سرنگونی رژیم سوریه شده و در اوضاع داخلی این کشور مداخله می کند. مرزهای میان این دو کشور در عمل باز است.

اگرچه، تمامی طرفین از حل و فصل سیاسی سخن می گویند، اما، غرب در واقع به دنبال چیست؟ چنین وضعیتی در لیبی نیز حاکم بود، یعنی زمان آغاز مناقشه در این کشور. دولت ما نیز بر این عقیده بود که نباید مداخله کرد. و در نهایت، این کشور تجزیه شد و در حال حاضر، این کشور، دو دولت و دو ارتش و دو پایتخت و ... دارد.

میان آنان جنگ واقعی در جریان است. میان شورشیان که هدفشان رهایی هر چه سریع تر از وجود دیکتاتور بوده، جنگ ادامه دارد. در عین حال، تنها عامل اتحاد میان همه شورشیان سوری نیز مبارزه علیه رژیم شده است. در صورتی که آنان موفق به سرنگونی رژیم شوند، هماندم، مبارزه علیه همدیگر را آغاز خواهند کرد. ما در لیبی، عراق و دیگر کشورها نیز نظیر آن را شاهد هستیم.

- آیا می توان گفت که روسیه به خاورمیانه باز می گردد؟ زیرا، ما
- روابط اقتصادی دیرینه ای با این منطقه داشته ایم و کشور ما می تواند به عنوان میانجی موثری عمل کند، زیرا از هیچ یک از طرفین و یا دولت و نیرویی جانبداری نمی کند.

- بلی، کاملاً صحیح است. برای نمونه، توافقنامه با ایران پیرامون مسایل نظامی در سایه مشارکت فعال ما حاصل شد.
- آمریکایی ها نیز این مسأله را تأیید می کنند.- البته، به تازگی، مسأله سلاح شیمیایی مطرح شده بود. روسیه در این مورد نیز از خود ابتکار عمل نشان داد و باز هم جنجالی در گرفت. برای آمریکایی ها قبول حقایق بسیار دشوار است. البته، آنان به خاطر هزینه های هنگفت نظامی شان، با این مسائل به سختی کنار می آیند. من می بینم که اکنون در رسانه های گروهی کشورهای عربی، مسکو مثال قبله گاه معرفی می شود. کشور های مستقل با روسیه به زبان مشترکی دست یافته اند.

در دهه 90 میلادی، در پی آغاز برنامه پرسترویکا (باز سازی) در روسیه، از سیاست خارجی ما انتقادات شدیدی شد و گفته می شد که روسیه به آفریقا دست انداخته، ساخت و سازهایی کرده و بعد هم همه چیز را فروخته و پخش کرده است. ما چیزی را به فروش نرسانده ایم. زیرا کشورهای در حال توسعه جهان بیشتر، تجهیزات و فن آوری ما را خریدار می کردند. این کشورها از بزرگ ترین مصرف کنندگان بودند. فقط در مصر ما اقدام به احداث صد موسسه کرده ایم.

این پایگاه به جای خود محفوظ مانده است و آنان این را می دانند. این میراث ما است که باید از آن استفاده کنیم.
- در آن ایام کسی تصور نمی کرد که ما برای خودمان زمینه های مساعدی را تدارک می بینیم. از این رو همه این نهادها، اکنون به نوسازی نیاز پیدا کرده اند. من از طرح ها و امکاناتمان خبر ندارم، اما می دانم که این یک میدان وسیع برای فعالیت های بعد از این است.
- بسیاری از کشورها توان خرید دارند. اکنون، وجود کشور فقیر معنایی ندارد، به ویژه، در میان کشورهای نفت خیز. اکنون، در مصر مسأله داد و ستد بحث و بررسی می شود، اما، در امارات متحده عربی نیز تامین اعتبار می شود. زیرا، امارات متحده عربی از حیث سرمایه غنی است و می خواهد سرمایه های خود را نه فقط در غرب، بلکه دیگر کشورها نیر به کار اندازد.

ورود تکنولوژی ما به این منطقه می تواند در پذیرش صنایع ما در آن نیز موثر واقع شود. از این رو، به اعتقاد من این می تواند برای کشور ما پیروزی بزرگی محسوب شود.


مصاحبه:
با یوری زنین، عرب شناس روس
منبع:
سایت اداره کل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد به نقل از «پراودا» / 1 سپتامبر 2015

لینک اصلی:
اینجا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد